وقتی دزدیده میشی اما.. فیک جونگکوک
پارت:30
چی میتونست بیشتر از نداشتن کسی که عاشقشی سخت باشه
نمیدونم
دلم میخاست باهم بچمونو بزرگ کنیم اما میتونستم چیکار کنم؟
توی فکر بودم که صدای در اومد
در باز شد و با تهیونگ با بالاتنه لخت رو به رو شدم سریع چشمامو بستم
-داری چیکار میکنی برو لباس بپوش
صدای نیشخندشو شنیدم
حس کردم یکی روی تخت کنارم نشسته
مچ دستامو گرفت و کم کم دستامو اورد پایین اما من هنوزم چشمامو بسته بودم
×ات چشماتو باز کن
-نوچ برو لباس بپوش
×نمیخام چرا باید لباس بپوشم
-یعنی چی چرا الان لخت پیش من نشستی من میخام بخوابم برو بیرون
×چقدر غر میزنی منم اومدم باهم بخوابیم دیگه
-اوهَ دیگه چی!
با دستاش صورتم رو لمس کرد و بوسیدم
شوکه شده بودم سریع چشمامو باز کردم که چشمای بسته ی تهیونگ روبه رو شدم
دستامو گذاشتم روی سینش و خواستم هلش بدم اما قدرت اون بیشتر بود
خوابوندم روی تخت و جوری که وزنش روم نباشه و فشاری به بچه نیاد روم خمیه زد
×حتما باید ببوسمت که چشماتو باز کنی؟یا نکنه از عمد این کارو میکنی تا ببوسمت
با حرص نگاهش
-چقدر تو پرویی یعنی تو نمیخاستی منو ببوسی
×معلومه ک نه من چرا باید کسی رو ببوسم
-که اینطور
پوکر نگاهش کردم
-بلند شو
×چی شد یهو
-کار دارم بلند شو
یواش از روم بلند شد و روی تخت نشست
بلند شدم و رفتم روبه روش وایسادم نگاهش کردم که داشت با حالت سوالی نگاهم میکرد
رفتم و روی پاش نشستم....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #بی_تی_اس
چی میتونست بیشتر از نداشتن کسی که عاشقشی سخت باشه
نمیدونم
دلم میخاست باهم بچمونو بزرگ کنیم اما میتونستم چیکار کنم؟
توی فکر بودم که صدای در اومد
در باز شد و با تهیونگ با بالاتنه لخت رو به رو شدم سریع چشمامو بستم
-داری چیکار میکنی برو لباس بپوش
صدای نیشخندشو شنیدم
حس کردم یکی روی تخت کنارم نشسته
مچ دستامو گرفت و کم کم دستامو اورد پایین اما من هنوزم چشمامو بسته بودم
×ات چشماتو باز کن
-نوچ برو لباس بپوش
×نمیخام چرا باید لباس بپوشم
-یعنی چی چرا الان لخت پیش من نشستی من میخام بخوابم برو بیرون
×چقدر غر میزنی منم اومدم باهم بخوابیم دیگه
-اوهَ دیگه چی!
با دستاش صورتم رو لمس کرد و بوسیدم
شوکه شده بودم سریع چشمامو باز کردم که چشمای بسته ی تهیونگ روبه رو شدم
دستامو گذاشتم روی سینش و خواستم هلش بدم اما قدرت اون بیشتر بود
خوابوندم روی تخت و جوری که وزنش روم نباشه و فشاری به بچه نیاد روم خمیه زد
×حتما باید ببوسمت که چشماتو باز کنی؟یا نکنه از عمد این کارو میکنی تا ببوسمت
با حرص نگاهش
-چقدر تو پرویی یعنی تو نمیخاستی منو ببوسی
×معلومه ک نه من چرا باید کسی رو ببوسم
-که اینطور
پوکر نگاهش کردم
-بلند شو
×چی شد یهو
-کار دارم بلند شو
یواش از روم بلند شد و روی تخت نشست
بلند شدم و رفتم روبه روش وایسادم نگاهش کردم که داشت با حالت سوالی نگاهم میکرد
رفتم و روی پاش نشستم....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #بی_تی_اس
۶۱.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.