when it was mafia پارت چهارم
ا/ت ویو
دو روزی بود که از بیمارستان مرخص شدم و مامانم توی خونه دوربین گذاشته بود و توی حیاط بود و میخواستم مامانم بفهمه که اون مرتیکه اذیتم میکنه
ن/پ: مامانت کو
ا/ت: رفته بیرون
ن/پ: عه پس تنهاییم عشقم میتونیم یکم حال کنیم
ا/ت: دستاز سرم بردار مرتیکه روانی
اوت دستای کثیفشو گذاشت دور کمرم و منو چسبوند به خودش تا خواست گردنمو بمکه مامانم اومد تو
م/ت: ول کن دخترمو(باداد)
ن/پ: ع.. ع.. عزیزم تو خونه بودی
م/ت: خجالت بکش اون جای دختره تورو داره کثافت(یه سیلی زد بهش)
ن/پ: ب... ب... برات توضیح.......
م/ت: نمیخواد توضیح بدی کور که نبودم
)ن/پ: ببینم شما نقشه کشیده بودید؟؟
م/ت: اره نقشه کشیده بودیم توی خونه دوربین گذاشتم بعد رفتم توی حیاط و به محض اینکه تو ا/ت رو اذیت کردی اومدم داخل یعنی دیدم چه غلطی کردی و و میرم ازت طلاق میگیرم
ن/پ: عزیزم نه لط....
م/ت: گمشو از خونم بیرون
اون رفت منو مامانم بودیم یهو مامانم بغلم کرد
م/ت: تاحالا باهات رابطه اجباری داشته یا نتونسته بهت دست بزنه
ا/ت: نه همیشه هر موقع این اتفاق میوفتاد یه چیزی می شد که نمیتونست کاری بکنه
م/ت: خدا دوست داشته دخترم
ا/ت: اهوم وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم میاره
۲ماه بعد
مامانم از اون عوضی طلاق گرفت و ما فیلمای دوربین و نشون پلیس دادیم و الان اون کثافت داره توی زندان اب خنک میخوره بهش حبس ابد دادن و من الان به سن قانونی رسیدم دیگه ۱۹ سالمه پس میتونم برم بار یه لباس خوشگل پوشیدم و حاضر شدم رفتم بار همجا بوی الکل سیگار میومد یکی روی پای یه پسر نشسته بود صدای اه و ناله میومد رفتم نشستم یکم شراب خوردم دیگه واقعا داشت حالم بهم میخورد پاشدم رفتم بیرون از بار داشتم میرفتم خونه که پارچه ایو روی دهنم حس کردم و سیاهی مطلق..............
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خمارییییییی😂
پارت بعد ۱۰ لایک
دو روزی بود که از بیمارستان مرخص شدم و مامانم توی خونه دوربین گذاشته بود و توی حیاط بود و میخواستم مامانم بفهمه که اون مرتیکه اذیتم میکنه
ن/پ: مامانت کو
ا/ت: رفته بیرون
ن/پ: عه پس تنهاییم عشقم میتونیم یکم حال کنیم
ا/ت: دستاز سرم بردار مرتیکه روانی
اوت دستای کثیفشو گذاشت دور کمرم و منو چسبوند به خودش تا خواست گردنمو بمکه مامانم اومد تو
م/ت: ول کن دخترمو(باداد)
ن/پ: ع.. ع.. عزیزم تو خونه بودی
م/ت: خجالت بکش اون جای دختره تورو داره کثافت(یه سیلی زد بهش)
ن/پ: ب... ب... برات توضیح.......
م/ت: نمیخواد توضیح بدی کور که نبودم
)ن/پ: ببینم شما نقشه کشیده بودید؟؟
م/ت: اره نقشه کشیده بودیم توی خونه دوربین گذاشتم بعد رفتم توی حیاط و به محض اینکه تو ا/ت رو اذیت کردی اومدم داخل یعنی دیدم چه غلطی کردی و و میرم ازت طلاق میگیرم
ن/پ: عزیزم نه لط....
م/ت: گمشو از خونم بیرون
اون رفت منو مامانم بودیم یهو مامانم بغلم کرد
م/ت: تاحالا باهات رابطه اجباری داشته یا نتونسته بهت دست بزنه
ا/ت: نه همیشه هر موقع این اتفاق میوفتاد یه چیزی می شد که نمیتونست کاری بکنه
م/ت: خدا دوست داشته دخترم
ا/ت: اهوم وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم میاره
۲ماه بعد
مامانم از اون عوضی طلاق گرفت و ما فیلمای دوربین و نشون پلیس دادیم و الان اون کثافت داره توی زندان اب خنک میخوره بهش حبس ابد دادن و من الان به سن قانونی رسیدم دیگه ۱۹ سالمه پس میتونم برم بار یه لباس خوشگل پوشیدم و حاضر شدم رفتم بار همجا بوی الکل سیگار میومد یکی روی پای یه پسر نشسته بود صدای اه و ناله میومد رفتم نشستم یکم شراب خوردم دیگه واقعا داشت حالم بهم میخورد پاشدم رفتم بیرون از بار داشتم میرفتم خونه که پارچه ایو روی دهنم حس کردم و سیاهی مطلق..............
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خمارییییییی😂
پارت بعد ۱۰ لایک
۱۴.۰k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲