•The killer is coming• part 1
ا/ت ویو:
(علامت ا/ت +
جیمین _
هیونجین =)
توی فکر این بودم که زندگی از این بهتر نیمشه که صدای شلیک اومد
و در پیش پیدا شدن صورت اون...
و همینطور غیب شدنش
دردی حس نکردمو زمانی که به خودم اومدم جیمینو دیدم که دستشو گرفته و همینطور از دستش خون میاد
صدای گریه های هیونجین
خون قرمزی که رو زمین ریخته بود
اینا نمیتونن واقعیت داشته باشن... اینا...
=مامانیییی باباا دستشش چی شدهههه*گریه
همش واقعیته...اون فرار کرده
از جام بلند شدم
+چی...چیکار کردییی...چه چه اتفاقی افتادهه..
_هبچی..هیچی نیست من خوبم...فقط باید اینو...اینو درش بیاری...
+باید بریم بیمارستان من..من که نمیتونم درش بیارمم
_نه نه...وقت اینکارا رو نداریم..باید ..باید براش اماده شیم...من میدونستم که فرار میکنه...مطمئن بودم...ا/ت به من گوش کن
تو دانشجوی انصرافیه پزشکی بودی مگه اینطوری نبوده؟؟پس فکر کنم باید بتونی یه گلوله رو در بیاری نه؟؟
+من..من خیلی وقته که اینکارو نکردم...
_مهم نیست فقط سعیتو بکن خب..*دستشو بالا اوردو با لبخند دوست داشتنی ای گونم رو نوازش کرد
باید انجامش میدادم...بعد از اخرین تجربه ی مزخرفی که از عمل کردن داشتم باید دوباره انجامش میدادم...هرچند این هیچ شباهتی به اون عمل نداره...
#فیک_بی_تی_اس
#فک_جیمین
__________________________________
امممم ببخشید...یکم خیلی دیر پارت بعدیو گذاشتم ولی به هرحال گذاشتم :)
(علامت ا/ت +
جیمین _
هیونجین =)
توی فکر این بودم که زندگی از این بهتر نیمشه که صدای شلیک اومد
و در پیش پیدا شدن صورت اون...
و همینطور غیب شدنش
دردی حس نکردمو زمانی که به خودم اومدم جیمینو دیدم که دستشو گرفته و همینطور از دستش خون میاد
صدای گریه های هیونجین
خون قرمزی که رو زمین ریخته بود
اینا نمیتونن واقعیت داشته باشن... اینا...
=مامانیییی باباا دستشش چی شدهههه*گریه
همش واقعیته...اون فرار کرده
از جام بلند شدم
+چی...چیکار کردییی...چه چه اتفاقی افتادهه..
_هبچی..هیچی نیست من خوبم...فقط باید اینو...اینو درش بیاری...
+باید بریم بیمارستان من..من که نمیتونم درش بیارمم
_نه نه...وقت اینکارا رو نداریم..باید ..باید براش اماده شیم...من میدونستم که فرار میکنه...مطمئن بودم...ا/ت به من گوش کن
تو دانشجوی انصرافیه پزشکی بودی مگه اینطوری نبوده؟؟پس فکر کنم باید بتونی یه گلوله رو در بیاری نه؟؟
+من..من خیلی وقته که اینکارو نکردم...
_مهم نیست فقط سعیتو بکن خب..*دستشو بالا اوردو با لبخند دوست داشتنی ای گونم رو نوازش کرد
باید انجامش میدادم...بعد از اخرین تجربه ی مزخرفی که از عمل کردن داشتم باید دوباره انجامش میدادم...هرچند این هیچ شباهتی به اون عمل نداره...
#فیک_بی_تی_اس
#فک_جیمین
__________________________________
امممم ببخشید...یکم خیلی دیر پارت بعدیو گذاشتم ولی به هرحال گذاشتم :)
۳.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.