فیک کوک (غمگین )پارت اخر
رفتی چاقو رو برداشتی و باهاش رگ دستت رو زدی
از دید کوک :
لباسم رو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم
در زدم دیدم کسی جواب نداد در رو باز کرد، دیدم خون رو زمین ریخته لکه های خون رو دنبال کردم و دیدم ا/ت رو زمین غرق خونه.
ا/ت رو برای استایل بغل کردم و به سمت بیمارستان تو راه همش گریه می کردم نکنه به فهمیدم من بهش خیانت کردم و رگ ش رو زده ا/ت 😢نمی تونم به خاطره کاری که خودم رو ببخشم رسیدم بیمارستان داد زدم.
پرستاررررر
پرستار: بله چیزی شده؟
گفتم : همسرم حالش خوب نیست کمک کنین خون ریزی کرده 😢
پرستار : ایشون رو بزارید رو تخت
ا/ت رو گذاشتم رو تخت و اونا با سرعت هرچه تمام اونو به اتاق عمل بردن
زنگ زدم اعضا که بیان پیشم و اونا اومدن
جیمین : خودت خیانت کردی و الان داری گریه می کنی؟ ( با داد )
گفتم : من تازه فهمیدم اشتباه کردم میخوام به هوش بیاد و دوباره از اول شروع کنیم 😢
جیمین: ببخشید سرت داد زدم تو اشتباه بزرگی کردی وقتی ا/ت به هوش اومد باید ازش معذرت خواهی کنی.
گفتم :میدونم حتا حاضرم جونمم براش بدم
من و اعضا همه پشت در lCU منتظر ا/ت بودیم
یهو گوشیم زنگ زد همون دختره یونا بود اعصابم خورد اگه به خاطره اون نبود الان کنار عشقم بودم 😢
جواب داد
یونا : سلام ددی خوبی ؟میای پیشم ؟
گفتم : خفه شو هرزه از این به بعد هم به زنگ نزن و گورتو از زندگیم گم کن ( با داد )
یونا : باشه اصلا لیاقتت همون دختره اکبیری ا/ت هستم
گفتم : خفه شو یه بار دیگه اسم ا/ت رو به زبون بیاری خفه ات می کنم
گوشی رو قطع کردم
دکتر اومد بیرون و گفت ما قطع امید کردیم و ایشون فقط با دستگاه تا چند ساعت دیگه زنده هست
گفتم : خفه شو عوضی تو چطور دکتری هستی
جیمین : اروم باشین
گفتم : چطور اروم باشم همش تقصیر منه 😢
چند دقیقه بعد
دکتره گفت : فقط یک نفر میتونه ایشون رو ببینه
گفتم : من میرم
اعضا : باشه
رفتم دیدم ا/ت قشنگم به دستگاه های زیادی وصله هق هق هام بیشتر شد
گفتم : ا/تم خوشگلم بیدار شو من غلط کردم و دوباره صدام کن دلم برای عزیزم گفتنت تنگ شده ترو خدا چشم هات رو باز کن
یهو صدای بوق دستگاه اومد دنیا رو سرم خراب شد
دکتر ها اومدن و بهش شک الکتریکی وارد کردن اما اون دیگه مرده بود
عشق زندگیم مرد و همش تقصیر منه 😢
روز خاک سپاری ا/ت:
اعضا : امیدواریم غم آخرت باشه کوک
همه رفتن به جز جیمین
جیمین : گریه نکن اینطوری ا/ت اون بالا ها ناراحت میشه من بمونم پیشت تنها نباشی؟
گفتم : نه برو ممنون که پیشم بودی
جیمین : لبخند زد و رفت
رفتم سر خاک ا/ت و گفتم امشب میام پیشت عشقم آماده باش من و تو اون دنیا با خوبی و خوشی زندگی دوست دارم امشب همو می بینیم.
و کوک اون شب خودکشی کرد و رفت پیش معشوقش معشوقی که تا حالا قدرش رو نمیدونست☺
از دید کوک :
لباسم رو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم
در زدم دیدم کسی جواب نداد در رو باز کرد، دیدم خون رو زمین ریخته لکه های خون رو دنبال کردم و دیدم ا/ت رو زمین غرق خونه.
ا/ت رو برای استایل بغل کردم و به سمت بیمارستان تو راه همش گریه می کردم نکنه به فهمیدم من بهش خیانت کردم و رگ ش رو زده ا/ت 😢نمی تونم به خاطره کاری که خودم رو ببخشم رسیدم بیمارستان داد زدم.
پرستاررررر
پرستار: بله چیزی شده؟
گفتم : همسرم حالش خوب نیست کمک کنین خون ریزی کرده 😢
پرستار : ایشون رو بزارید رو تخت
ا/ت رو گذاشتم رو تخت و اونا با سرعت هرچه تمام اونو به اتاق عمل بردن
زنگ زدم اعضا که بیان پیشم و اونا اومدن
جیمین : خودت خیانت کردی و الان داری گریه می کنی؟ ( با داد )
گفتم : من تازه فهمیدم اشتباه کردم میخوام به هوش بیاد و دوباره از اول شروع کنیم 😢
جیمین: ببخشید سرت داد زدم تو اشتباه بزرگی کردی وقتی ا/ت به هوش اومد باید ازش معذرت خواهی کنی.
گفتم :میدونم حتا حاضرم جونمم براش بدم
من و اعضا همه پشت در lCU منتظر ا/ت بودیم
یهو گوشیم زنگ زد همون دختره یونا بود اعصابم خورد اگه به خاطره اون نبود الان کنار عشقم بودم 😢
جواب داد
یونا : سلام ددی خوبی ؟میای پیشم ؟
گفتم : خفه شو هرزه از این به بعد هم به زنگ نزن و گورتو از زندگیم گم کن ( با داد )
یونا : باشه اصلا لیاقتت همون دختره اکبیری ا/ت هستم
گفتم : خفه شو یه بار دیگه اسم ا/ت رو به زبون بیاری خفه ات می کنم
گوشی رو قطع کردم
دکتر اومد بیرون و گفت ما قطع امید کردیم و ایشون فقط با دستگاه تا چند ساعت دیگه زنده هست
گفتم : خفه شو عوضی تو چطور دکتری هستی
جیمین : اروم باشین
گفتم : چطور اروم باشم همش تقصیر منه 😢
چند دقیقه بعد
دکتره گفت : فقط یک نفر میتونه ایشون رو ببینه
گفتم : من میرم
اعضا : باشه
رفتم دیدم ا/ت قشنگم به دستگاه های زیادی وصله هق هق هام بیشتر شد
گفتم : ا/تم خوشگلم بیدار شو من غلط کردم و دوباره صدام کن دلم برای عزیزم گفتنت تنگ شده ترو خدا چشم هات رو باز کن
یهو صدای بوق دستگاه اومد دنیا رو سرم خراب شد
دکتر ها اومدن و بهش شک الکتریکی وارد کردن اما اون دیگه مرده بود
عشق زندگیم مرد و همش تقصیر منه 😢
روز خاک سپاری ا/ت:
اعضا : امیدواریم غم آخرت باشه کوک
همه رفتن به جز جیمین
جیمین : گریه نکن اینطوری ا/ت اون بالا ها ناراحت میشه من بمونم پیشت تنها نباشی؟
گفتم : نه برو ممنون که پیشم بودی
جیمین : لبخند زد و رفت
رفتم سر خاک ا/ت و گفتم امشب میام پیشت عشقم آماده باش من و تو اون دنیا با خوبی و خوشی زندگی دوست دارم امشب همو می بینیم.
و کوک اون شب خودکشی کرد و رفت پیش معشوقش معشوقی که تا حالا قدرش رو نمیدونست☺
۱۱۸.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.