هم اتاقی p¹
(هم اتاقی)
شخصیت ها : جیمین و ات
*ات ویو
امروز اولین روز دانشگاهمه ، من رشتم هنره و خب خیلی دوستش دارم دبیرستان هم ریاضی خوندم
کلی راجب این دانشگاه هنر تحقیق کردم اسم دانشگاه هان یانگه
توی این دانشگاه یک چنل توی تلگرام دارن که همه ی بچه ها دانشگاه اونجا به محز ثبت نام اد میشن
*جیمین ویو
امروز اولین روز دانشگاهه ، توی یک چنلی اد شدم که برای دانشگاهه . خیلی ذوق ندارم چون مسلما مسه مدرسه همه ی دخترا و پسرا قراره بریزن سرم ولی خب بشدت دلم دوس دختر می خواد و امید وارم یک بی ازار و بی شیله پیلشو پیدا کنم هعییییی
دوتاشون به سمت دانشگاه حرکت کردن و رسیدن و رفتن دفتر مدیر که اونجا باهم برخورد کردن
*ات ویو
رفتم توی دانشگاه که مدیر منو با یک پسر جذاب برد اتاقش وای پسره چه گاده
*جیمین ویو
مدیر منو برد به دفترش که اونجا یک دختره هم بود ، خیلییییی کیوت بود واییی
مدیر : سلام بچه ها ممکنه که خودتون رو معرفی کنید
ات : بله سلام من کیم ات هستم 21 سالمه رشتم گرافیکه و دبیرستان ریاضی خوندم
مدیر : ممنون دخترم
جیمین : سلام من پارک جیمین هستم 21 سالمه و رشتم گرافیکه دبیرستان ریاضی خوندم
مدیر : به به ممنون ، خب پارک جیمین و کیم ات شما دوتا توی یک کلاسید کلاس A7 انتهای سالن مستقیم برید داخل 5 دقیقه ی دیگه کلاستون شروع میشه
جیمین و ات : بله ممنون
*رفتن بیرون توی راه
جیمین : اهم...خب نظرت چیه باهم دوست شیم ؟
ات : عا...چی...کی...با منی ؟
جیمین : کسه دیگه ای اینجاس ؟
ات : عا خب اره اوکیه
جیمین : خوبه
*توی کلاس
معلم : سلام بچه ها ما توی جلسه ی معارفه ی دیروز باهم اشنا شدیم ولی دوتا دانش اموز جدید دارم بفرمایین بچه ها
جیمین و ات : سلام استاد
بچه های کلاس : وای کاپلن ؟ چق خوشگله پسره چق دختره خوشگله چق بهم میان باید مخ پسررو بزنم *همهمه
معلم : بچه ها سکوت رو رعایت کنید خب خودتون رو معرفی کنید لطفا
ات : بله سلام من کیم ات هستم امیدوارم باهم خوب باشیم
جیمین : سلام من پارک جیمین هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم
بچه ها : حتما میشیم *همه باهم
جیمین : *خنده
*نشستن و معلم شروع کرد درس دادن
که یهو...
شخصیت ها : جیمین و ات
*ات ویو
امروز اولین روز دانشگاهمه ، من رشتم هنره و خب خیلی دوستش دارم دبیرستان هم ریاضی خوندم
کلی راجب این دانشگاه هنر تحقیق کردم اسم دانشگاه هان یانگه
توی این دانشگاه یک چنل توی تلگرام دارن که همه ی بچه ها دانشگاه اونجا به محز ثبت نام اد میشن
*جیمین ویو
امروز اولین روز دانشگاهه ، توی یک چنلی اد شدم که برای دانشگاهه . خیلی ذوق ندارم چون مسلما مسه مدرسه همه ی دخترا و پسرا قراره بریزن سرم ولی خب بشدت دلم دوس دختر می خواد و امید وارم یک بی ازار و بی شیله پیلشو پیدا کنم هعییییی
دوتاشون به سمت دانشگاه حرکت کردن و رسیدن و رفتن دفتر مدیر که اونجا باهم برخورد کردن
*ات ویو
رفتم توی دانشگاه که مدیر منو با یک پسر جذاب برد اتاقش وای پسره چه گاده
*جیمین ویو
مدیر منو برد به دفترش که اونجا یک دختره هم بود ، خیلییییی کیوت بود واییی
مدیر : سلام بچه ها ممکنه که خودتون رو معرفی کنید
ات : بله سلام من کیم ات هستم 21 سالمه رشتم گرافیکه و دبیرستان ریاضی خوندم
مدیر : ممنون دخترم
جیمین : سلام من پارک جیمین هستم 21 سالمه و رشتم گرافیکه دبیرستان ریاضی خوندم
مدیر : به به ممنون ، خب پارک جیمین و کیم ات شما دوتا توی یک کلاسید کلاس A7 انتهای سالن مستقیم برید داخل 5 دقیقه ی دیگه کلاستون شروع میشه
جیمین و ات : بله ممنون
*رفتن بیرون توی راه
جیمین : اهم...خب نظرت چیه باهم دوست شیم ؟
ات : عا...چی...کی...با منی ؟
جیمین : کسه دیگه ای اینجاس ؟
ات : عا خب اره اوکیه
جیمین : خوبه
*توی کلاس
معلم : سلام بچه ها ما توی جلسه ی معارفه ی دیروز باهم اشنا شدیم ولی دوتا دانش اموز جدید دارم بفرمایین بچه ها
جیمین و ات : سلام استاد
بچه های کلاس : وای کاپلن ؟ چق خوشگله پسره چق دختره خوشگله چق بهم میان باید مخ پسررو بزنم *همهمه
معلم : بچه ها سکوت رو رعایت کنید خب خودتون رو معرفی کنید لطفا
ات : بله سلام من کیم ات هستم امیدوارم باهم خوب باشیم
جیمین : سلام من پارک جیمین هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم
بچه ها : حتما میشیم *همه باهم
جیمین : *خنده
*نشستن و معلم شروع کرد درس دادن
که یهو...
۱۶.۳k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.