☆مرگ یا عشق☆ part⁶
داشتم درو می بستم که یه نامه دیدم جلوی در رفتم برش داشتم و رفتم داخل ا.ت هنوز نیومده بود ولی من فضولیم گل کرده بود پس نامه رو باز کردم
نامه
♧♧
به حیاط پشتی مرحوم بروو
وقتی سوپرایزو دیدی اینو بدون که نفر بعدی تویی پس مقاومت نکن
♧♧
پایان نامه
وقتی نامرو خوندم به فکر فرو رفتم که یهو با صدای ا.ت به خودم اومدم
ا.ت:اون چیه
کوک:یه نامه که توش نوشته ...................
ا.ت:خب ب.ریم حیات پشتی مونا(همون همسایش که کشته شد)
کوک:مطمئنی
ا.ت:اوهوم. اگه بخوایم منظور نامرو بدونیم باید بریم اونجا
کوک:بباااااااش
ویو ا.ت
رفتم طبقه بالا یه لباس راحتی پوشیدم(اسلاید اول)و رفتم پایین که دیدم کوکی داره یچیزی رو میخونه (و حرف های بینشون)[ ادمین حوصله نداره]
با کوک از پله ها رفتیم پایین خونه ی مونا درو باز کردیم (تحقیقات تموم شده بود)رفتیم حیاط پشتی و جنازرو دیدیم من خیلی ترسیدم و اشکم درومد کوک اومد و بغلم کرد و گفت
کوک:ا.ت آروم باش
ا.ت:ب.ب.اشه(درحال پاک کردن اشکاش )
کوک:ا.ت حتما یخ شوخی بی مزه بوده
ا.ت:شایدد ولی اگه نباشه چی *ترسیده
کوک:جنبه مثبت قضیرو ببین
ا.ت:باش
رفتیم خونه و من رفتم رو کاناپه نشستن که یهو خوابم برد
نامه
♧♧
به حیاط پشتی مرحوم بروو
وقتی سوپرایزو دیدی اینو بدون که نفر بعدی تویی پس مقاومت نکن
♧♧
پایان نامه
وقتی نامرو خوندم به فکر فرو رفتم که یهو با صدای ا.ت به خودم اومدم
ا.ت:اون چیه
کوک:یه نامه که توش نوشته ...................
ا.ت:خب ب.ریم حیات پشتی مونا(همون همسایش که کشته شد)
کوک:مطمئنی
ا.ت:اوهوم. اگه بخوایم منظور نامرو بدونیم باید بریم اونجا
کوک:بباااااااش
ویو ا.ت
رفتم طبقه بالا یه لباس راحتی پوشیدم(اسلاید اول)و رفتم پایین که دیدم کوکی داره یچیزی رو میخونه (و حرف های بینشون)[ ادمین حوصله نداره]
با کوک از پله ها رفتیم پایین خونه ی مونا درو باز کردیم (تحقیقات تموم شده بود)رفتیم حیاط پشتی و جنازرو دیدیم من خیلی ترسیدم و اشکم درومد کوک اومد و بغلم کرد و گفت
کوک:ا.ت آروم باش
ا.ت:ب.ب.اشه(درحال پاک کردن اشکاش )
کوک:ا.ت حتما یخ شوخی بی مزه بوده
ا.ت:شایدد ولی اگه نباشه چی *ترسیده
کوک:جنبه مثبت قضیرو ببین
ا.ت:باش
رفتیم خونه و من رفتم رو کاناپه نشستن که یهو خوابم برد
۵.۹k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.