پارت۶
جی هوپ ویو
هنوز تو شک بودم ولی من باید
یه چیزی رو به ات میگفتم از همون لحظه اول که دیدمش
یه حسی بهش داشتم
که به هیچ دختر دیگه ای نداشتم
توی این چند ماه کاراموزیش
یواشکی نگاش میکردم
وبا این اتفاق حسم بهش بیشتر شد
تو همین فکرا بودم که با صدای گوشیم به خودم اومدم
پیامو باز کردم
به یه مهمونی دعوت شده بودم که همه آیدلا اونجا بودن مهمونی ساعت هفت بود برا همین رفتم خونه تا آماده شم
ات
بعد چند دقیقه یه پیامی برام اومد
پیامو خوندم و رفتم خونه تا آماده شم
(ات توی این مدت یه خونه ی کوچیک خریده بود)
یه لباس انتخاب کردمو
رفتم یه دوش گرفتم
داشتم موهامو خشک میکردم که یه پیام برام اومد
جی هوپ بود نوشته بود خودش میاد دنبالم
بعد اتفاق امروز نمی خواستم قبول کنم که نوشت
باید یه چیزیو بهم بگه
قبول کردم و رفتم تا آماده بشم
موهامو فر کردم ویه آرایش صورتی کیوت هم کردمو لباسمو پوشیدم
که جی هوپ زنگ زد رسیده بود
کیفم رو برداشتم ورفتم پایین
جی هوپ ویو
هنوز تو شک بودم ولی من باید
یه چیزی رو به ات میگفتم از همون لحظه اول که دیدمش
یه حسی بهش داشتم
که به هیچ دختر دیگه ای نداشتم
توی این چند ماه کاراموزیش
یواشکی نگاش میکردم
وبا این اتفاق حسم بهش بیشتر شد
تو همین فکرا بودم که با صدای گوشیم به خودم اومدم
پیامو باز کردم
به یه مهمونی دعوت شده بودم که همه آیدلا اونجا بودن مهمونی ساعت هفت بود برا همین رفتم خونه تا آماده شم
ات
بعد چند دقیقه یه پیامی برام اومد
پیامو خوندم و رفتم خونه تا آماده شم
(ات توی این مدت یه خونه ی کوچیک خریده بود)
یه لباس انتخاب کردمو
رفتم یه دوش گرفتم
داشتم موهامو خشک میکردم که یه پیام برام اومد
جی هوپ بود نوشته بود خودش میاد دنبالم
بعد اتفاق امروز نمی خواستم قبول کنم که نوشت
باید یه چیزیو بهم بگه
قبول کردم و رفتم تا آماده بشم
موهامو فر کردم ویه آرایش صورتی کیوت هم کردمو لباسمو پوشیدم
که جی هوپ زنگ زد رسیده بود
کیفم رو برداشتم ورفتم پایین
جی هوپ ویو
۶۰.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.