فیک مافیا ی جذاب
پارت۱
«رامش»
با صدای آلارم گوشیم از خواب نازنینم به سختی بیدار شدم ساعت ۶ صبح بود رفتم حمام و بعد از ۲۰مین اومدم بیرون و کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم طبقه پایین و صبحانه رو حاضر کردم ساعت شده بود ۸رفتم صبقه بالا و در اتاق آیناز رو باز کردم چون من و آیناز با هم خونه مجردی گرفته بودیم
رفتم و آیناز رو بیدار کرم
«آیناز»
خواب بودم که یکی هی صدام میکردم چشمام رو باز کردم دیدم رامشِ
رامش : آیناز بیدار شو آیـــــنـــــاز(آخرین کلمه رو داد زد)
آیناز : خمیازه میکشه 🥱و میگه : باشه دیگه بیدار شدم رامشششششش
رامش : بیا پایین صبحونه حاضره😏
آیناز اومدم
رفتم پایین و دیدم بله چه صبحانه ای رامش درست کرده رفتم و نشستم و میز و شروع به خوردن کردم بعد به رامش گفتم : رامش برو حاضر شو باید بریم مخفیگاه به اکیپ هم خبر بده
(آها نگفتم آیناز و رامش و اکیپ همه جزوی از مافیا بوسان یکی از مهمترین کشور های کره جنوبی هستند و رییس اکیپ و بزرگترین مافیا بوسان آیناز
دست راست آیناز رامش
دست چپ آیناز
یونا و دنیا و کیان یک باند کوچک برای خودشون دارن ولی با کمک آیناز
دو نفر از اکیپ هم بعدن بهمون اضافه میشن)
رامش باشه ای گفت و رفت تو اتاقش تا حاضر شه
منم صبحونه ام رو تموم کردم و رفتم حاضر شم
آرایش کمی انجام دادم و یک لباس کرانچ انتخاب کردم و رفتم سمت پارکینگ و ماشین فراری سیاهم رو انتخاب کردم و صبر کردم و دیدم رامش با یک لباس کرانچ با یک آرایش غلیظ اومد سمتم
آیناز : خوشگله شماره بدم پاره کنی؟؟؟؟😘
رامش:اوووو تو که از من خوشگل تر شدی ددی😜
منم خندم گرفت رو در رو باز کردم و گفتم
آیناز : باشه من باخت رو قبول میکنم حالا سوار میشی یا نه؟؟؟
رامش : یک تک خنده ای هم کرد و سوار شد
رفتم سمت مخفیگاه و ساعت ۱۰ رسیدیم مخفیگاه
رفتم و رمز در و زدم و وارد شدم یک یهو.........
خمارییییییییی
(اسلاید اول لباس آیناز)
(اسلاید دوم لباس رامش)
«رامش»
با صدای آلارم گوشیم از خواب نازنینم به سختی بیدار شدم ساعت ۶ صبح بود رفتم حمام و بعد از ۲۰مین اومدم بیرون و کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم طبقه پایین و صبحانه رو حاضر کردم ساعت شده بود ۸رفتم صبقه بالا و در اتاق آیناز رو باز کردم چون من و آیناز با هم خونه مجردی گرفته بودیم
رفتم و آیناز رو بیدار کرم
«آیناز»
خواب بودم که یکی هی صدام میکردم چشمام رو باز کردم دیدم رامشِ
رامش : آیناز بیدار شو آیـــــنـــــاز(آخرین کلمه رو داد زد)
آیناز : خمیازه میکشه 🥱و میگه : باشه دیگه بیدار شدم رامشششششش
رامش : بیا پایین صبحونه حاضره😏
آیناز اومدم
رفتم پایین و دیدم بله چه صبحانه ای رامش درست کرده رفتم و نشستم و میز و شروع به خوردن کردم بعد به رامش گفتم : رامش برو حاضر شو باید بریم مخفیگاه به اکیپ هم خبر بده
(آها نگفتم آیناز و رامش و اکیپ همه جزوی از مافیا بوسان یکی از مهمترین کشور های کره جنوبی هستند و رییس اکیپ و بزرگترین مافیا بوسان آیناز
دست راست آیناز رامش
دست چپ آیناز
یونا و دنیا و کیان یک باند کوچک برای خودشون دارن ولی با کمک آیناز
دو نفر از اکیپ هم بعدن بهمون اضافه میشن)
رامش باشه ای گفت و رفت تو اتاقش تا حاضر شه
منم صبحونه ام رو تموم کردم و رفتم حاضر شم
آرایش کمی انجام دادم و یک لباس کرانچ انتخاب کردم و رفتم سمت پارکینگ و ماشین فراری سیاهم رو انتخاب کردم و صبر کردم و دیدم رامش با یک لباس کرانچ با یک آرایش غلیظ اومد سمتم
آیناز : خوشگله شماره بدم پاره کنی؟؟؟؟😘
رامش:اوووو تو که از من خوشگل تر شدی ددی😜
منم خندم گرفت رو در رو باز کردم و گفتم
آیناز : باشه من باخت رو قبول میکنم حالا سوار میشی یا نه؟؟؟
رامش : یک تک خنده ای هم کرد و سوار شد
رفتم سمت مخفیگاه و ساعت ۱۰ رسیدیم مخفیگاه
رفتم و رمز در و زدم و وارد شدم یک یهو.........
خمارییییییییی
(اسلاید اول لباس آیناز)
(اسلاید دوم لباس رامش)
۲.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.