sarnosht Shirin
sarnosht Shirin
part.5
ات ویو
صبح از خواب بیدار شدم ، امروز اولین روزم بود که میخواستم به عنوان جئون ات برم مدرسه ،
به مدرسه که رسیدم از ماشین پیاده شدم به کلاس رفتم
=میشه اینجا بشینم
یکی. البته
نشستم روی صندلی ، همه از قبل همو میشناختن و باهم صحبت میکردن
یکی. سلام من هیون هانا هستم ، میشه با هم دوست بشیم
=باشه
هانا. اسمش چیه ؟
=جئون ات
هانا. دختر خانواده جئون هستی؟
=آ آره
هانا.واو
معلم وارد کلاس شد همه به ادای احترام بلند شدیم
معلم. خب بچه ها امروز یک دانش آموز جدید داریم ، ات بیا خودتو معرفی کن
از جام بلند شدمو رفتم جلوی کلاس وایسادم
=سلام من جئون ات هست...
part.5
ات ویو
صبح از خواب بیدار شدم ، امروز اولین روزم بود که میخواستم به عنوان جئون ات برم مدرسه ،
به مدرسه که رسیدم از ماشین پیاده شدم به کلاس رفتم
=میشه اینجا بشینم
یکی. البته
نشستم روی صندلی ، همه از قبل همو میشناختن و باهم صحبت میکردن
یکی. سلام من هیون هانا هستم ، میشه با هم دوست بشیم
=باشه
هانا. اسمش چیه ؟
=جئون ات
هانا. دختر خانواده جئون هستی؟
=آ آره
هانا.واو
معلم وارد کلاس شد همه به ادای احترام بلند شدیم
معلم. خب بچه ها امروز یک دانش آموز جدید داریم ، ات بیا خودتو معرفی کن
از جام بلند شدمو رفتم جلوی کلاس وایسادم
=سلام من جئون ات هست...
۱۰۳
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.