پسرای خیالیه من p5

ا/ت:خیلی ممنونم
*از کمپانی اومدن بیرون
ایونا:حاجی پشمام دیدیشوون
ا/ت:خب که چی
ایونا:زهرمار یعنی چی ندیدی چه کراش بودن
ا/ت:خیلی هم معمولی بودن
ایونا:بخدا تو مریضی
ا/ت:مریضم که از هیچ پسری خوشم نمیاد؟
ایونا:تو خری دیگه
ا/ت:وایی خیلی خستم بیا بریم خونه
ایونا:باش
*رفتن خونه لباس هاشونو عوض کردن خوابیدن

^ویو صبح^

ا/ت:اوهوی پدصگ پاشو دیرمون شد
ایونا:چه مرگتهههه اول صبحی
ا/ت:اره اول صبحع دیگه پاشو امروز باید بریم کمپانی
ایونا:عا راستی هفتا فرشته بال دار برو بیروننننن لباس عوض کنم برووو
ا/ت:عاها صحیح
*لباس هاشونو عوض کردند رفتن پایین
ا/ت:تو دوباره شبیه من لباس پوشیدی
ایونا:خفه شو دیگه این لباس کاریه
ا/ت:خب دیگه زر نزن بیا بریم

*رفتن سوار ماشین شدن رفتن کمپانی

منشی:سلام بفرمایید اتاق هاتونو نشون بدم
ا/ت:ممنونم
منشی:بفرمایید اینم اتاقتون
ایونا:ممنون
*منشی رفت
ایونا:پرااام چه اتاقی
ا/ت:خب دیگه بشین کار داریم
پی دی نیم:سلام خانوما
ا/ت و ایونا:سلام قربان
پی دی نیم:روز اول کاریتونو تبریک میگم
ا/ت:ممنون
پی دی نیم:امشب ی مراسم داریم شما هم باید بیاین
ایونا:چه مراسمی
پی دی نیم:اهدای جوایز
ا/ت:اها چشم
پی دی نیم:شما امروز فقط با اینجا اشنا شید بعد برید خونه من ساعت هفت ماشین میفرستم بیاند سراغتون
ایونا:چشم

*ویو اعضا*

جیمین:عه نامجون هیونگ اون دو تا دخترا رو دیدی
نامجون: په نه کور بودم
تهیونگ:نه منظورمون دیدی چه خوشگل بودن
شوگا:از حق نگذریم خیلی داف بودن
جیهوپ:عجیب بود مارو نمیشناختن نه؟
جیمین:همین اخلاقشون بود منو کشته
کوک:اووووووو هیونگ خیر باشه
جیمین:خفع شو بابااااا
جین:راستی امشب مراسمه ها
نامجون:اره دیگه حرف نزنین برید حاضر شید

اسلاید دوم:تیپ ا/ت
اسلاید سوم:تیپ ایونا

عا بچه ها ببخشید انقد طول کشید
شرط:نداره دیگه اینم عیدی من