فیک سایه سیاه (F2) پارت ⁶⁹
ساعت 10 شب
دایانا ؛ افراد جیمین و کارن اماده بودن و همه منتظر هماهنگی گانجه بودیم تو اتاق روی تخت دراز کشیده بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
دایانا : الو
گانگجه : سلام عزیزم حالت چطوره
دایانا : من خوبم تو حالت خوبه ؟
گانگجه: من خوبم عزیزم نگرانم نباش
دایانا : خداروشکر خیالم راحت شد
گوشیو قطع کردم قرارمون این بود که رمزی صحبت کنیم وقتی گفت نگران نباش متوجه شدم که موقعیت برای حمله فراهمه رفتم بیرون
دایانا : بچه بریم
جیمین : زنگ زد
دایانا : اره همه چی امادست بریم تمومش کنیم فقط... خوب گوش کنین ما باید سه نفرو از اون عمارت زنده بیرون بیاریم پس احتیاط کنین
دایانا ؛ سوار ماشینامون شدیم و به طرف عمارت کای حرکت کردیم تلفنمو برداشتم به مین وو زنگ زدم
مین وو : بله
دایانا : دارم میام حواستو جمع کن
مین وو : منتظرم
دایانا ؛ بعد از چند دقیقه رسیدیم عمارت کای به 5 تا گروه تقسیم شدیم
دایانا : کوک تو همراه گروه پنجم برو توی موقعیت تک تیراندازاتو مستقر کن
کوک : باشه
دایانا : جیهوپ همراه گروه 4 بعد از ورود ما اطراف ساختمونو پوشش بده
جیهوپ : باشه دایانا
دایانا : کارن : گروه سوم با تو ، همراه گروه دوم وارد ساختمون میشی متوجه شدی ؟
کارن : متوجه شدم
دایانا : جیمین تو با گروه دوم بیا منو تهیونگم با گروه اول میزیم داخل باشه
جیمین : مواظب خودت باش
جیمین : تهیونگ مواظب باش
تهیونگ : حواسم هست جیمین نگران نباش
دایانا : اماده باشید
دایانا ؛ همه گروه ها توی موقعیتشون مستقر شدن منو تهیونگ همراه افرادمون از در پشای وارد ساختمون شدیم گانگجه پشت ساختمون منتظر ما بود
گانگجه : فکر نمیکردم به قولت عمل کنی؟
دایانا : تا حالا زیر قولم نزدم الانم همراه دو تا از افرادم از ساختمون خارج شو
گانگجه : باشه بعدا میبینمت
دایانا ؛ رفتیم داخل اسلحههای افرادمون صدا خفه کن داشت حدودا 20 تا از محافظاشو کشتیم
دایانا : تهیونگ به جیمین خبر بده بگو وارد بشن
تهیونگ ؛ با بیسیم بهشون خبر دادم و گفتم بیان
دایانا ؛ ما وارد ساختمون اصلی شدیم افرادمو به دو بخش تقسیم کردم و ازشون جدا شدم رفتم طبقه بالا اونا هم افراد کای سرگرم کردن داشتم توی راهرو راه میرفتم که یهو یه نفر جلو ظاهر شد اولش میخواشتم شلیک کنم ولی بعد فهمیدم مین وو بود
مین وو : چقدر دیر کردی کجا بودین ؟
دایانا : طول کشید تا بیایم ، دختره کجاست ؟
مین وو : اونجا توی اون اتاقه ، میخوای چیکار کنی ؟
دایانا : گوش کن دختره رو بردار و برو پایین نگران هیچی نباش من پشت سرتونم سریع از عمارت خارج میشی متوجه شدی
مین وو : نکنه دیوونه شدی اینجا پر محافظه
دایانا : تو فقط برو
دایانا ؛ مین وو همراه جسیکا رفتن پایین منم همراهشون رفتم افرادم محافظارو کشته بودن کسی توی سالن نبود اون دوتا رو از ساختمون اصلی خارج کردم که دیدم جیمین داره میاد سمتم
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا :خوبم نگران نباش
جیمین : کارن و تهیونگ رفتن توی زیرزمین گانگجه گفت 20 تا دختر اونجا زندانی شدن
دایانا : بیا بریم سراغ کای
جیمین بریم
توجه توجه ❗❗❗❗
به پایان داستان نزدیکیم....
دایانا ؛ افراد جیمین و کارن اماده بودن و همه منتظر هماهنگی گانجه بودیم تو اتاق روی تخت دراز کشیده بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
دایانا : الو
گانگجه : سلام عزیزم حالت چطوره
دایانا : من خوبم تو حالت خوبه ؟
گانگجه: من خوبم عزیزم نگرانم نباش
دایانا : خداروشکر خیالم راحت شد
گوشیو قطع کردم قرارمون این بود که رمزی صحبت کنیم وقتی گفت نگران نباش متوجه شدم که موقعیت برای حمله فراهمه رفتم بیرون
دایانا : بچه بریم
جیمین : زنگ زد
دایانا : اره همه چی امادست بریم تمومش کنیم فقط... خوب گوش کنین ما باید سه نفرو از اون عمارت زنده بیرون بیاریم پس احتیاط کنین
دایانا ؛ سوار ماشینامون شدیم و به طرف عمارت کای حرکت کردیم تلفنمو برداشتم به مین وو زنگ زدم
مین وو : بله
دایانا : دارم میام حواستو جمع کن
مین وو : منتظرم
دایانا ؛ بعد از چند دقیقه رسیدیم عمارت کای به 5 تا گروه تقسیم شدیم
دایانا : کوک تو همراه گروه پنجم برو توی موقعیت تک تیراندازاتو مستقر کن
کوک : باشه
دایانا : جیهوپ همراه گروه 4 بعد از ورود ما اطراف ساختمونو پوشش بده
جیهوپ : باشه دایانا
دایانا : کارن : گروه سوم با تو ، همراه گروه دوم وارد ساختمون میشی متوجه شدی ؟
کارن : متوجه شدم
دایانا : جیمین تو با گروه دوم بیا منو تهیونگم با گروه اول میزیم داخل باشه
جیمین : مواظب خودت باش
جیمین : تهیونگ مواظب باش
تهیونگ : حواسم هست جیمین نگران نباش
دایانا : اماده باشید
دایانا ؛ همه گروه ها توی موقعیتشون مستقر شدن منو تهیونگ همراه افرادمون از در پشای وارد ساختمون شدیم گانگجه پشت ساختمون منتظر ما بود
گانگجه : فکر نمیکردم به قولت عمل کنی؟
دایانا : تا حالا زیر قولم نزدم الانم همراه دو تا از افرادم از ساختمون خارج شو
گانگجه : باشه بعدا میبینمت
دایانا ؛ رفتیم داخل اسلحههای افرادمون صدا خفه کن داشت حدودا 20 تا از محافظاشو کشتیم
دایانا : تهیونگ به جیمین خبر بده بگو وارد بشن
تهیونگ ؛ با بیسیم بهشون خبر دادم و گفتم بیان
دایانا ؛ ما وارد ساختمون اصلی شدیم افرادمو به دو بخش تقسیم کردم و ازشون جدا شدم رفتم طبقه بالا اونا هم افراد کای سرگرم کردن داشتم توی راهرو راه میرفتم که یهو یه نفر جلو ظاهر شد اولش میخواشتم شلیک کنم ولی بعد فهمیدم مین وو بود
مین وو : چقدر دیر کردی کجا بودین ؟
دایانا : طول کشید تا بیایم ، دختره کجاست ؟
مین وو : اونجا توی اون اتاقه ، میخوای چیکار کنی ؟
دایانا : گوش کن دختره رو بردار و برو پایین نگران هیچی نباش من پشت سرتونم سریع از عمارت خارج میشی متوجه شدی
مین وو : نکنه دیوونه شدی اینجا پر محافظه
دایانا : تو فقط برو
دایانا ؛ مین وو همراه جسیکا رفتن پایین منم همراهشون رفتم افرادم محافظارو کشته بودن کسی توی سالن نبود اون دوتا رو از ساختمون اصلی خارج کردم که دیدم جیمین داره میاد سمتم
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا :خوبم نگران نباش
جیمین : کارن و تهیونگ رفتن توی زیرزمین گانگجه گفت 20 تا دختر اونجا زندانی شدن
دایانا : بیا بریم سراغ کای
جیمین بریم
توجه توجه ❗❗❗❗
به پایان داستان نزدیکیم....
۸۷.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.