من از بچگی برام سوال بود که وقتی میگن قیامت یعنی چی وق

من از بچگی برام سوال بود که وقتی میگن "قیامت" یعنی چی؟ وقتی میگن زمین کن فیکون میشه ینی چه جوری؟
من توی دیوونگی ترین حالت ممکن بزرگ شدم
تا دیدم، تا تورو دیدم
تا دیدم تو لبخند زدی، تا دیدم بعد زمین زیر پام لرزید
ما،یعنی من و بچگی هام؛ ما فکر کردیم که قیامت یعنی لبخند تو
ما خندیدیم که چقدر قیامت نزدیکه که چقدر خوشبحال ما که توی قیامتیم که قیامت ترس نداشت
ما هی بزرگ شدیم ما راه رفتیم و قیامت مدام از ما دور شد، دور شد تا رفت و هیچ نبود، هیچ یعنی هیچ لبخندی
حالا ما فهمیدیم که قیامت، نبودنه
خود خود "نبودن"
ما فهمیدیم قیامت ترس داره
قیامت درد داره
قیامت تنها و خالیه
ما یعنی من و کودکیم حالا در قیامت نبودن گیر کردیم
درست وسط محشر

#علیرضا_مواساتی
دیدگاه ها (۵)

و بعد از سال هانوادگانمان هیچ قصه ی عاشقانه ای از نسل ما نخو...

احساس می‌کنم ده‌ها نفرم!شاید هم صدها نفر!چون هرشب از دلتنگی ...

صدا زدنت در سنگ‌های خیسِ اعماق یا مقابلِ چشمانت چه فرقی می‌ک...

#مدل_مو

تک پارتی از شوگا

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط