تکپارتی جیمین

تکپارتی جیمین

همیشه یه مردی بود که با من قمار میکرد و همش هم می باخت
امروز هم وقت قمار داشتیم
اومد داخل
ج.م: سلام
پ.ت: سلام
ج.م: میخوای سر چی معامله کنی ؟
پ.ت: دخترم
ج.م : بیا بازی کنیم
و بله جیمین برد
و حالا وقتش بود که ا.ت رو ببره
همراه با پدر ا.ت اومد داخل و یه دست مال که هاوی دارو بیهوشی بود رو جلو دهن ا.ت گذاشت
و ا.ت رو با خودش برد

ا.ت ویو
صبح بیدار شدم دیدم تو اتاق خودم نیستم برای همین جیغ کشیدم و گریه کردم که یه مرد وارد شد و اومد بغل و نوازشم کرد
+ تو .... تو کی..ی .ی هسسستی ( با لکنت )
- دوست پسرت
+ لطفاً بزار برم
-نوچ
و رفت
اون اتاق یه پنجره داشت و می‌تونستم از پنجره قرار کنم و کردم
داشتم می دویدیم که سرم به یکی از بادیگارد هاش خورد و گرفتم که در نرم و جیمین رو صدا کرد
جیمین با خشمی جلوم اومد و دستم رو گرفت و محکم کشید
+ ایی ... هق ... هق
- خفه شو
انداختمش توی اتاق شکنجه و یه میله برداشتم و داغش کردم و به کمر ا.ت بردم
خیلی گریه میکرد
ولی دیگه صداش نیومد
برام مهم نبود
و گذاشتم اونجا بمونه
بعد چند دقیقه خدمتکار رو صدا کردم و بهش گفتم بره و کمر ا.ت

بچه ها بقیش جا نشد بقیش رو تو یه پارت دیگه میزارم ❣️