زیر شلواری یاگا
# اها .... * خنده * آشپز خونه رو میگی
_ انگار بمب ترکیده
# اره .. * خنده *
_ بالای اوپن نشسته بودم
# خب این سه چهار کاپ کیک آماده شده
_ قیافشون که خوبه
_ اومممم ... خوشمزه شده
# یسس ... می دونستم خوشت میاد
_ خندیدم
# خب تا تو کاپ کیک هاتو می خوری من میرم به سوی موبایلم که زنگ بزنم مگومی
_ چلا * دهن بچه پر بود *
# بچه خودمی در هر حالتی کاواییییی هستی
+ کشیدن لپ ساکورا خیلی آروم
_ اوهوم
# الو مگومی فرزندم
@ چته چی می خوای ؟
# پرو نشو ... پاشو لشتو بیار آشپز خونمون کثیفه تمیز کن
برش زمانی نیم ساعت بعد ***
~ ساتوروووووووو
# یا ابولفضللللللللللللل تو اینجا چیکار میکنی ؟
~ مگومی گفت ساکورا مرده
# بز بیشعور
# اها ... هیچی بیا آشپزخونه
~ چرا آشپزخو___
~ چه بلایی سر آشپزخونه اومده ؟
# نانامی عزیزم بیا این پیش بند رو بگیر این طی رو هم بگیر
# افرین پسر خوب حالا تمیز کن
~ ببین همین طی رو میکنم ___
_ اصغفرلا... زشته
# راست میگه
~ میکنم تو چشات
# تمیز کن
# قول میدم اگه تمیز کنی به ساکورا بگم دیگه عمو نون سنگگ صدات نکنه
~ جدی؟
# اره به زیر شلواری مدیر یاگا قسم
~ اوکی
_ منو بابا نشستیم رو مبل و کاپ کیک خوردیم
~ کار من تموم شد
# واووووووو
# دمت گرم
# ساکورا تکرار کن
# بگو عمو نان بربری
_ عمو نون بربری
~ من تو یکی رو میکنم ...
_ اوا زشته خجالت بکشید ...
# بچه راست میگه
~ تو اصلا ادامه این فحش رو بلدی
_ اره
# پس چی فکر کردی خودم هر چی فحش یادش دادم که یه موقع بچه جلوی خلافکارا کم نیاره
~ خاک تو سرت با اون بچه بزرگ کردنت
# لطف داری
+ نانامی رفت و ساتورو دهنش وا مونده که چطوری آشپزخونه رو تمیز کرد
_ بابا باید دستور پخت کاپ کیکا رو بهم بدی
# من خودم دستور پختشو از آقای فوجیتا گرفتم
_ هونتونی؟ ( به معنای واقعا )
# اره ...
_ اوکی
_ بابا منو نشوند رو پاش و داشت موهامو شونه میکرد
# واقعا موهای صافی داری
_ اره
# موهاتو رنگ کردی خیلی نازت کرده ... البته همیشه ناز بودی .. ولی ناز تر شدی
_ میدونم * با خنده *
# خب موهاتو دو گیسه درست کنم ؟
_ درست کن
# باشه
_ زنگ بزنم عمو سوگورو بیاد
# زنگ بزن
_ الو عمو سوگورو؟
# گوشی رو بزار رو اسپیکر
◇ سلام ساکورا خوبی تو ؟
_ اره.
◇ بابای اسکلت خوبه ؟
# هوی مردک گوشی رو اسپیکره
◇ خودم میدونم
# از عمد این حرف رو زدی نه ؟
◇ معلومه
_ به هر حال زنگ زدم بگم من می خوام برم مدرسه
_ بابا که زن نگرفت امروز هم که نمی خواد بره جوجوتسو
_ پس گفتم امروز تا وقتی که من از مدرسه بر میگردم شما بیاین اینجا .. بابا تنها نباشه یهو میبینی رفته با یکی داره لاس میزنه
◇ این بچه واقعا ۹ سالشه ؟
# منم نمی دونم
_ انگار بمب ترکیده
# اره .. * خنده *
_ بالای اوپن نشسته بودم
# خب این سه چهار کاپ کیک آماده شده
_ قیافشون که خوبه
_ اومممم ... خوشمزه شده
# یسس ... می دونستم خوشت میاد
_ خندیدم
# خب تا تو کاپ کیک هاتو می خوری من میرم به سوی موبایلم که زنگ بزنم مگومی
_ چلا * دهن بچه پر بود *
# بچه خودمی در هر حالتی کاواییییی هستی
+ کشیدن لپ ساکورا خیلی آروم
_ اوهوم
# الو مگومی فرزندم
@ چته چی می خوای ؟
# پرو نشو ... پاشو لشتو بیار آشپز خونمون کثیفه تمیز کن
برش زمانی نیم ساعت بعد ***
~ ساتوروووووووو
# یا ابولفضللللللللللللل تو اینجا چیکار میکنی ؟
~ مگومی گفت ساکورا مرده
# بز بیشعور
# اها ... هیچی بیا آشپزخونه
~ چرا آشپزخو___
~ چه بلایی سر آشپزخونه اومده ؟
# نانامی عزیزم بیا این پیش بند رو بگیر این طی رو هم بگیر
# افرین پسر خوب حالا تمیز کن
~ ببین همین طی رو میکنم ___
_ اصغفرلا... زشته
# راست میگه
~ میکنم تو چشات
# تمیز کن
# قول میدم اگه تمیز کنی به ساکورا بگم دیگه عمو نون سنگگ صدات نکنه
~ جدی؟
# اره به زیر شلواری مدیر یاگا قسم
~ اوکی
_ منو بابا نشستیم رو مبل و کاپ کیک خوردیم
~ کار من تموم شد
# واووووووو
# دمت گرم
# ساکورا تکرار کن
# بگو عمو نان بربری
_ عمو نون بربری
~ من تو یکی رو میکنم ...
_ اوا زشته خجالت بکشید ...
# بچه راست میگه
~ تو اصلا ادامه این فحش رو بلدی
_ اره
# پس چی فکر کردی خودم هر چی فحش یادش دادم که یه موقع بچه جلوی خلافکارا کم نیاره
~ خاک تو سرت با اون بچه بزرگ کردنت
# لطف داری
+ نانامی رفت و ساتورو دهنش وا مونده که چطوری آشپزخونه رو تمیز کرد
_ بابا باید دستور پخت کاپ کیکا رو بهم بدی
# من خودم دستور پختشو از آقای فوجیتا گرفتم
_ هونتونی؟ ( به معنای واقعا )
# اره ...
_ اوکی
_ بابا منو نشوند رو پاش و داشت موهامو شونه میکرد
# واقعا موهای صافی داری
_ اره
# موهاتو رنگ کردی خیلی نازت کرده ... البته همیشه ناز بودی .. ولی ناز تر شدی
_ میدونم * با خنده *
# خب موهاتو دو گیسه درست کنم ؟
_ درست کن
# باشه
_ زنگ بزنم عمو سوگورو بیاد
# زنگ بزن
_ الو عمو سوگورو؟
# گوشی رو بزار رو اسپیکر
◇ سلام ساکورا خوبی تو ؟
_ اره.
◇ بابای اسکلت خوبه ؟
# هوی مردک گوشی رو اسپیکره
◇ خودم میدونم
# از عمد این حرف رو زدی نه ؟
◇ معلومه
_ به هر حال زنگ زدم بگم من می خوام برم مدرسه
_ بابا که زن نگرفت امروز هم که نمی خواد بره جوجوتسو
_ پس گفتم امروز تا وقتی که من از مدرسه بر میگردم شما بیاین اینجا .. بابا تنها نباشه یهو میبینی رفته با یکی داره لاس میزنه
◇ این بچه واقعا ۹ سالشه ؟
# منم نمی دونم
۱.۷k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.