Part:46
Part:46
$کوک....من عاشقتم
کوک از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنه از ذوق زیادی نمیدونست چیکار میکنهه همینکه یونا خاست حرفی بزنه کوک لباشو گذاشت روی لبای یونا و میبوسید بعد از پنج مین از هم جدا شدن یچنا خیلی خجالت کشیده بود ولی از اینکه به کوک اعتراف کرد و کوک هم بهش گفت که عاشقشه خیلی خوشحال شده بود دوباره محکم کوک رو بغل کرد و کوک هم متقابل اونو بغل کرد
٪یونا بهت قول میدم....قول میدم هیچوقت ولت نمیکنم...حتی نگاهی به دخترای دیگه نمیندازم ولی اینو بدون که خیلی خوش شانسی
$اوممم برای چیی
٪چون هیچکس تاحالا نتونسته اینجوری دل منو به دست بیاره
$اوم توم خیلی خوش شانسی
٪میدونممم نمیخاد بگی...
$کوک دیگه شب شده هاا برنگردیم؟
٪چرا عشقم برگردیم مطمعنم تهیونگم حوصلش سر رفته
$اوم پس بریم
همینکه برگشتن متوجه شدن داره کم کم بارون میگیره
$ایشش الان موقع بارون بوددد
٪بدو بریم خیس نشیمم
کوک دست یونا رو گرفت و بدو بدو رفتن سمت خونه که یهو یونا خورد زمین
$اییییی(گریه)
٪خوبیی(نگران)
کوک سریع دوید سمت یونا
$زانوم...زانوم زخمی شد(گریه بلند)
٪ایششش لعنتی
کوک یونا رو براید بغل کرد و سمت خونه دوید....
$کوک....من عاشقتم
کوک از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنه از ذوق زیادی نمیدونست چیکار میکنهه همینکه یونا خاست حرفی بزنه کوک لباشو گذاشت روی لبای یونا و میبوسید بعد از پنج مین از هم جدا شدن یچنا خیلی خجالت کشیده بود ولی از اینکه به کوک اعتراف کرد و کوک هم بهش گفت که عاشقشه خیلی خوشحال شده بود دوباره محکم کوک رو بغل کرد و کوک هم متقابل اونو بغل کرد
٪یونا بهت قول میدم....قول میدم هیچوقت ولت نمیکنم...حتی نگاهی به دخترای دیگه نمیندازم ولی اینو بدون که خیلی خوش شانسی
$اوممم برای چیی
٪چون هیچکس تاحالا نتونسته اینجوری دل منو به دست بیاره
$اوم توم خیلی خوش شانسی
٪میدونممم نمیخاد بگی...
$کوک دیگه شب شده هاا برنگردیم؟
٪چرا عشقم برگردیم مطمعنم تهیونگم حوصلش سر رفته
$اوم پس بریم
همینکه برگشتن متوجه شدن داره کم کم بارون میگیره
$ایشش الان موقع بارون بوددد
٪بدو بریم خیس نشیمم
کوک دست یونا رو گرفت و بدو بدو رفتن سمت خونه که یهو یونا خورد زمین
$اییییی(گریه)
٪خوبیی(نگران)
کوک سریع دوید سمت یونا
$زانوم...زانوم زخمی شد(گریه بلند)
٪ایششش لعنتی
کوک یونا رو براید بغل کرد و سمت خونه دوید....
۸.۱k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.