وقتی فرشته ای عاشق شد🤍⛓
. . . . . . . . . . . . . . . .
*پنج سال بعد*
لونا:جیمیناااا نمیشه خودت بیای دنبالم؟میدونی که با راننده راحت نیستم..باباا خب اولین فیلم برداریمههههه
. . .
لونا:اوکی..راننده رو بفرست با اون میرم.
و بعد تلفن رو قطع کرد و از آشپزخونه به سمت اتاق لباساش رفت ..
بلاخره بعد از چرخیدن توی لباساش یکی از لباس هارو انتخاب کرد و پوشید.(اسلاید2)
جلوی آینه رفت و شروع کرد به درست کردن موهاش(اسلاید3)
بعد از اینکه موهاش درست کرد با یه میکاپ ساده از خونه بیرون رفت..
بعد از چند دیقه یه ماشین جلوی پاش وایستاد با فکر اینکه
رانندست خم شد که جیمین رو دید..
لونا:جیمیناااا
سوار ماشین شد و بعد از اینکه جیمین رو بغل کرد حرکت کردن.
لونا:تو که گفتی نمیتونی بیای.
جیمین:خواستم سوپرایزت کنم .. اولین فیلم برداریته مگه میشه نیام؟
لونا:واییی گفتی انقد ذووق دارم اولین باره نقش اصلیم.
ولی من نمیدونم شخص مقابلم کیه..
جیمین با یادآوردن موضوعی با استرس به لونا خیره شد..
جیمین:آمم خب...من میدونم؟..آره آره یه جورایی میدونم کیه
لونا:چینجا؟؟؟ کیه؟؟ بگووووو
جیمین:آیدُله... ولی خب میخواد فیلمو بازی کنه ..
راستش هول نکن وقتی دیدیش.. لطفا!
لونا:یااا داری میترسونیم خب بگو کیه .. چرا باید هول کنم؟
جیمین:هوووف...جئون جونگکوک..سولو آرتیسته..
با این حرفش لونا متعجب به سمتش برگشت..
لونا:کییییی؟؟؟؟؟؟؟؟
جیمین:عه گفتم که...شت بدو رسیدیم بریم..
و از ماشین پیاده شد
چند ثانیه بعد لونا که حالا کمی دمق و ترسیده بودم از ماشین پیاده شد..
لونا:هوووف باورم نمیشه !
اولین فیلم برداری کنار دریا بود و این باعث میشد
کمی فقط کمی از استرسش کم بشه ..
به هر حال اون عاشق دریا بود!
با دیدن اینکه جیمین داره میره سمت ساحل با اخم پشت سرش راه افتاد..
لونا:یااا منم اینجا پشمم؟
با دیدن عوامل صحنه ، فیلم بردارا ، و کارگردان به سمتشون رفت و با همه سلام کرد
کارگردان:اوه کیم لونا؟ خوش اومدید.. الان آقای جئون هم میرسن..
لونا:ب..بله(با استرس)
با شنیدن صدای یه نفر که پشت سرش با جیمین حرف میزنه مو به تنش سیخ شد..
آروم جوری که انگار بستنش و نمیتونه تکون بخوره به سمتش برگشت که مساوی شد با چشم تو چشم شدنش با جونگکوک
لعنتی به شانسش فرستاد و سعی کرد جوری رفتار کنه
انگار تاحالا همو ندیدن.
لونا:س...سلام آقای جئون..از هم..همکاری باهاتون خوشوقتم.
و بعد از اونجا دور شد و به سمت کارگردان رفت..
جونگکوک:چی؟؟؟؟لونا؟؟؟؟ الانن باید بفهمم؟؟؟؟
جیمین:هووفف..بیخیال..مثل خودش رفتار کن..
جونگکوک:نمیخوام..من...من...هووف..
جیمین:باشه فهمیدم توی طول فیلم سعی کن مخشو دوباره بزنی..
جونگکوک:باشه خب چته...
و به سمت کارگردان رفت..
کپی ممنوع.
کیم.ایسومی...
خب پارتای آخره مشخصه
فیک بعدیم هم ازتون پرسیدم نظراتون مختلف بود
با احترام به همشون چون اکثر گفتن کوک
و خودمم کوک رو بیشتر مینویسم پس از کوکه
البته مینی فیکه یه فیک اصلی دارم خیلی وقته دارم روش کار میکنم بعد این مینی فیک اونو مینویسم.
ممنون بابت حماایتااتون:)))
*پنج سال بعد*
لونا:جیمیناااا نمیشه خودت بیای دنبالم؟میدونی که با راننده راحت نیستم..باباا خب اولین فیلم برداریمههههه
. . .
لونا:اوکی..راننده رو بفرست با اون میرم.
و بعد تلفن رو قطع کرد و از آشپزخونه به سمت اتاق لباساش رفت ..
بلاخره بعد از چرخیدن توی لباساش یکی از لباس هارو انتخاب کرد و پوشید.(اسلاید2)
جلوی آینه رفت و شروع کرد به درست کردن موهاش(اسلاید3)
بعد از اینکه موهاش درست کرد با یه میکاپ ساده از خونه بیرون رفت..
بعد از چند دیقه یه ماشین جلوی پاش وایستاد با فکر اینکه
رانندست خم شد که جیمین رو دید..
لونا:جیمیناااا
سوار ماشین شد و بعد از اینکه جیمین رو بغل کرد حرکت کردن.
لونا:تو که گفتی نمیتونی بیای.
جیمین:خواستم سوپرایزت کنم .. اولین فیلم برداریته مگه میشه نیام؟
لونا:واییی گفتی انقد ذووق دارم اولین باره نقش اصلیم.
ولی من نمیدونم شخص مقابلم کیه..
جیمین با یادآوردن موضوعی با استرس به لونا خیره شد..
جیمین:آمم خب...من میدونم؟..آره آره یه جورایی میدونم کیه
لونا:چینجا؟؟؟ کیه؟؟ بگووووو
جیمین:آیدُله... ولی خب میخواد فیلمو بازی کنه ..
راستش هول نکن وقتی دیدیش.. لطفا!
لونا:یااا داری میترسونیم خب بگو کیه .. چرا باید هول کنم؟
جیمین:هوووف...جئون جونگکوک..سولو آرتیسته..
با این حرفش لونا متعجب به سمتش برگشت..
لونا:کییییی؟؟؟؟؟؟؟؟
جیمین:عه گفتم که...شت بدو رسیدیم بریم..
و از ماشین پیاده شد
چند ثانیه بعد لونا که حالا کمی دمق و ترسیده بودم از ماشین پیاده شد..
لونا:هوووف باورم نمیشه !
اولین فیلم برداری کنار دریا بود و این باعث میشد
کمی فقط کمی از استرسش کم بشه ..
به هر حال اون عاشق دریا بود!
با دیدن اینکه جیمین داره میره سمت ساحل با اخم پشت سرش راه افتاد..
لونا:یااا منم اینجا پشمم؟
با دیدن عوامل صحنه ، فیلم بردارا ، و کارگردان به سمتشون رفت و با همه سلام کرد
کارگردان:اوه کیم لونا؟ خوش اومدید.. الان آقای جئون هم میرسن..
لونا:ب..بله(با استرس)
با شنیدن صدای یه نفر که پشت سرش با جیمین حرف میزنه مو به تنش سیخ شد..
آروم جوری که انگار بستنش و نمیتونه تکون بخوره به سمتش برگشت که مساوی شد با چشم تو چشم شدنش با جونگکوک
لعنتی به شانسش فرستاد و سعی کرد جوری رفتار کنه
انگار تاحالا همو ندیدن.
لونا:س...سلام آقای جئون..از هم..همکاری باهاتون خوشوقتم.
و بعد از اونجا دور شد و به سمت کارگردان رفت..
جونگکوک:چی؟؟؟؟لونا؟؟؟؟ الانن باید بفهمم؟؟؟؟
جیمین:هووفف..بیخیال..مثل خودش رفتار کن..
جونگکوک:نمیخوام..من...من...هووف..
جیمین:باشه فهمیدم توی طول فیلم سعی کن مخشو دوباره بزنی..
جونگکوک:باشه خب چته...
و به سمت کارگردان رفت..
کپی ممنوع.
کیم.ایسومی...
خب پارتای آخره مشخصه
فیک بعدیم هم ازتون پرسیدم نظراتون مختلف بود
با احترام به همشون چون اکثر گفتن کوک
و خودمم کوک رو بیشتر مینویسم پس از کوکه
البته مینی فیکه یه فیک اصلی دارم خیلی وقته دارم روش کار میکنم بعد این مینی فیک اونو مینویسم.
ممنون بابت حماایتااتون:)))
۵.۱k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.