مافیا جذااااب مغرور p:17

گفتن : باشه که رفتیم و خوابیدیم
( فلش بک فردا صبح پیش تهیونگ و جونگ کوک راستی دیگه میگم ته و کوک )
ته ویو : داره همه چی طبق نقشه پیش میره الان رسیدن خونه کوک و رفتم اتاقش سلام کردیم و بهش گفتم
ته : ا.ت تازه دیشب برگشته خونه یونا پیشش موند
کوک : یعنی چی یعنی تا دیشب پیشش بوده
ته : راستی یونا گفت امروز شاید ا.ت بخواد با پسره بره بیرون واسه قرار چون یونا امروز بهم زنگ دیشب پیش ا.ت و رزی بود
کوک : یعنی داری میگی با پسره قرار داره *بلند و عصبی
ته : آروم باش فقط قرار هست اما انگار اون شبه که پیش پسره بوده باهم حتی از اون کارا کردن *تک خنده و نگاه شیطانی
کوک : هههه واقعا یعنی چی که انجام دادن *عصبی و صدای بلند
ته : آروم باش بهت گفتم که خودتو نمیخاد خشن نشون بدی وقتی عاشقشی
کوک : کی عاشقشه ؟ من ؟ ته یه چیزی بگو که آدم باورش شه
ته : مگه چیه تو هم آدمی راستی من سعی میکنم یه شب ا.ت رو پیشت بزارم یعنی مثلا منو تو و یونا و ا.ت باهم بریم بار ولی اگه می خوای شر راه بندازی تا انجامش ندم
کوک : حالا که اسرار میکنی باشه
ته : خب دیگه خداحاف
کوک : خداحاف
کوک تو ذهنش : وایسا ا.ت خانم بلایی سرت بیارم که بفهمی من کیم با من انجامش نمیدی میری با یه پسره دیگه ؟ ههههه
( فلش بک پیش دخترا )
ا.ت ویو :
بچه ها بیاید یه چی می خوام بهتون بگم
یونا و رزی : اوک اومدیم
همه نشسته بودیم که شرو کردم
ا.ت : خب بچه ها من عاشق شدم
یونا و رزی : واااااااات
ا.ت : آره دیگه
یونا ویو :
وقتی گفت عاشق شدم کل تو ذهنم میگفتم کوک خودش قبر ا.ت رو میکنه که به ات گفتم : حالا کی هست
ا.ت : تعجب میکنید
رزی : سوجونه ؟ (نقش جدیده اینم با بچه ها مجازی آشنا شده و یونا و ا.ت پیش هم رزی و سوجون پیش هم سوجون هم پسره )
ا.ت :
و...
حمایت شه الان پارت جدید میزارم کرمم فعال شده میخوام شرطا رو ببرم بالا 😈