مدرسه پر دردسر📚🖤
مدرسه پر دردسر📚🖤
ا/ت:زنگورزش بود رفتمتوی رخت کن و لباس ورزش رو پوشیدم هر کسی باید توی سه تا ورزش میرفت بسکتبال فوتبال والیبال منتوی تمامی رشته ها مهارت داشتم(واقعا هم دارم😂) ولی اینبار نوبت فوتبال بود رفتم وارد زمین شدیم ۱۸نفر بودیم نازنین و نامجون و جیمین و شوگا رفتن بسکتبال جیهوپ جین تهیونگ هم رفتن توی والیبال منو کوک هم رفتیم توی فوتبال از اینکه با رقیبم هستمخوشحالم چون میتونم توی هرچیزی شکستش بدم یار به یار شدیم نه نفر این ور نه نفر اونور منو کوک شدیم کاپیتان و اون بازو بند هارو بستیم و سنگ کاغذ قیچی کردیم ک من بردم و بازی از تیم ما شروع شد تمامی زنگ های ما یک ساعت و نیم بود دقیقا نود دقیقه بازی شروع شد گل اولدوم سوم چهارم پنجم و بازی تموم شد با غرور برگشتم سمتش ک از توی قیافش تنفر دیده میشد ک یه دفعه یه نفر پرید روی کولم برگشتم دیدم تهیونگه
تهیونگ:ماشالله ا/ت آفرین کاپیتان
دست تهیونگ ک دور گردنم حلقه بود رو گرفتم و کمرم رو خم کردم دستش رو کشیدم ک افتاد زمین
تهیونگ:اخ محبت هم بهت نیومده
نچ نیومده
نازنین:آبجی عقیمش نکنی
نه نترس
رفتم توی رخت کن فراموش کردم درو ببندم لباس ورزشیم رو در اوردم
کوک:رفتم رختکن ک دیدم صدا میاد آروم خم شدم ک پشت ا/ت زو لخت دیدم کل بدنش زخمی بود رد چاقو رد پارگی حتی دوتا جای گلوله هم بود لباس رو تنش کرد ک سریع رفتم توی ی رختکن دیگه
درو بستم
ا/ت:صدای بلندی اومد در رختکن بود بیخیالش شدم و زدم بیرون از اون اتاق
زنگخورد رفتیمکلاس ولی مدیر اومد گفت قراره بریم فردا اردو و اینکه امروز چون معلمتون نیومد برید و روی مجسمه کار کنید
ما یک هفته تویکارگاه هستیم و یک هفته درسش زو میخونیم
نازنین:خب میز ما کدومه؟؟
اونی ک بغل مال منه
جین:یااا چقدر جدی
پس میخوای چجوری بگم؟؟
نامجون:خب خب بریم کلی کار داریم
موهام رو سفت بستم و شروع کردم همیشه چیزای عجیب درست میکردم اینبار ی شیطان با بال های آهنی درست کردم ناموسا ترسناک شد کلا مشکیش کردم و روش با قرمز مثل تیکه دستش تیکه پاش رو به صورت پخش شده قرمز کردم دارک شد و من عاشق اینجوری شدنش بودم برگشتم سمت کوک همیشه سادس این دفعه هم ی چهره با بدن زخمی؟؟ براش دست درست کرد ما هیچ وقت از انگشت استفاده نمیکنیم ولی اون درست کرد دختری ک صاف ایستاده بود و انگشت اشارش بیین ازبروهاش بود و سه تا انگشت دیگش روی بینیش بود و شصتش روی لپش بود براش مو گذاشته بود موهاش روکلت ی تیکش رو دم اسبی کرده بود و بقیه موهاش باز بود روی صورتش زخمی گذاشت وایسااا اون زخم صورت منه چرا من؟؟
برگشتم دیدم نازنین داره لواز آرایشی درست میکنه
پارت چهارم🖤👑
ا/ت:زنگورزش بود رفتمتوی رخت کن و لباس ورزش رو پوشیدم هر کسی باید توی سه تا ورزش میرفت بسکتبال فوتبال والیبال منتوی تمامی رشته ها مهارت داشتم(واقعا هم دارم😂) ولی اینبار نوبت فوتبال بود رفتم وارد زمین شدیم ۱۸نفر بودیم نازنین و نامجون و جیمین و شوگا رفتن بسکتبال جیهوپ جین تهیونگ هم رفتن توی والیبال منو کوک هم رفتیم توی فوتبال از اینکه با رقیبم هستمخوشحالم چون میتونم توی هرچیزی شکستش بدم یار به یار شدیم نه نفر این ور نه نفر اونور منو کوک شدیم کاپیتان و اون بازو بند هارو بستیم و سنگ کاغذ قیچی کردیم ک من بردم و بازی از تیم ما شروع شد تمامی زنگ های ما یک ساعت و نیم بود دقیقا نود دقیقه بازی شروع شد گل اولدوم سوم چهارم پنجم و بازی تموم شد با غرور برگشتم سمتش ک از توی قیافش تنفر دیده میشد ک یه دفعه یه نفر پرید روی کولم برگشتم دیدم تهیونگه
تهیونگ:ماشالله ا/ت آفرین کاپیتان
دست تهیونگ ک دور گردنم حلقه بود رو گرفتم و کمرم رو خم کردم دستش رو کشیدم ک افتاد زمین
تهیونگ:اخ محبت هم بهت نیومده
نچ نیومده
نازنین:آبجی عقیمش نکنی
نه نترس
رفتم توی رخت کن فراموش کردم درو ببندم لباس ورزشیم رو در اوردم
کوک:رفتم رختکن ک دیدم صدا میاد آروم خم شدم ک پشت ا/ت زو لخت دیدم کل بدنش زخمی بود رد چاقو رد پارگی حتی دوتا جای گلوله هم بود لباس رو تنش کرد ک سریع رفتم توی ی رختکن دیگه
درو بستم
ا/ت:صدای بلندی اومد در رختکن بود بیخیالش شدم و زدم بیرون از اون اتاق
زنگخورد رفتیمکلاس ولی مدیر اومد گفت قراره بریم فردا اردو و اینکه امروز چون معلمتون نیومد برید و روی مجسمه کار کنید
ما یک هفته تویکارگاه هستیم و یک هفته درسش زو میخونیم
نازنین:خب میز ما کدومه؟؟
اونی ک بغل مال منه
جین:یااا چقدر جدی
پس میخوای چجوری بگم؟؟
نامجون:خب خب بریم کلی کار داریم
موهام رو سفت بستم و شروع کردم همیشه چیزای عجیب درست میکردم اینبار ی شیطان با بال های آهنی درست کردم ناموسا ترسناک شد کلا مشکیش کردم و روش با قرمز مثل تیکه دستش تیکه پاش رو به صورت پخش شده قرمز کردم دارک شد و من عاشق اینجوری شدنش بودم برگشتم سمت کوک همیشه سادس این دفعه هم ی چهره با بدن زخمی؟؟ براش دست درست کرد ما هیچ وقت از انگشت استفاده نمیکنیم ولی اون درست کرد دختری ک صاف ایستاده بود و انگشت اشارش بیین ازبروهاش بود و سه تا انگشت دیگش روی بینیش بود و شصتش روی لپش بود براش مو گذاشته بود موهاش روکلت ی تیکش رو دم اسبی کرده بود و بقیه موهاش باز بود روی صورتش زخمی گذاشت وایسااا اون زخم صورت منه چرا من؟؟
برگشتم دیدم نازنین داره لواز آرایشی درست میکنه
پارت چهارم🖤👑
۱۶.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.