سناریو
#سناریو
وقتی از سر کار بر میگردن و میپری بغلشون
نامی: اخییییششش خستگیم در رف
جین: میدونم دلت برا منه هندسام تنگ شده بود
شوگا: بغلت میکنه میدونی الان چی میچسبه
ات: چی
شوگا: خواب، بیا بریم بخوابیم
هوپی: اونم محکم بغلت میکنه و بوست میکنه
جیمین: موچی من دلم برات یه کشولو شده بود
ته ته: گندی که بالا نیاوردی
ات: نه😡
میخنده بعد بغلت میکنه
کوک: بغلت میکنه بعد میگه از شیر موزام بهت نمیدما گفته باشم
وقتی از سر کار بر میگردن و میپری بغلشون
نامی: اخییییششش خستگیم در رف
جین: میدونم دلت برا منه هندسام تنگ شده بود
شوگا: بغلت میکنه میدونی الان چی میچسبه
ات: چی
شوگا: خواب، بیا بریم بخوابیم
هوپی: اونم محکم بغلت میکنه و بوست میکنه
جیمین: موچی من دلم برات یه کشولو شده بود
ته ته: گندی که بالا نیاوردی
ات: نه😡
میخنده بعد بغلت میکنه
کوک: بغلت میکنه بعد میگه از شیر موزام بهت نمیدما گفته باشم
۱۳.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.