درخواستی «وقتی باهم همکاری داشتین»
درخواستی «وقتی باهم همکاری داشتین»
قلپ دیگه ایی از بطری ابش خورد
این اولین اجراش نبود ولی استرس عجیبی داشت
چند دقیقه دیگه تا اجرا مونده بود
میکروفونش رو بداشت و چکش کرد
۰۰
اول گروهی که باهاش همکاری داشت روی استیج رفتن و شروع به خوندن کردن
درست 1 سال از دبیوشون میگذشت ولی گروه موفقی بودن ..استعداد های زیادی داشتن
چان از پشت صحنه همینطور به یکی از اعضای اون گروه خیره شده بود
رپ فوق العاده زیبایی داشت و در کسری از ثانیه میتونست رپ کنه
همراه با رپی که میخوند میرقصید و واقعا تعجب بر انگیز بود که چطور نفس کم نمیاره..
نوبت به ورود چان رسید ..یکم دیگه از ابش خورد
چراغ های روی استیج خاموش شدن
چان روی استیج رفت و شروع به خوندن کرد
بعد از چند ساعت خوندن
همه 5 نفرشون به بک استیج رفتن اعضای گروه از بنگچان تشکر کردن که درخواست همکاریشونو رد نکرد
چان هم متقابلا تشکر کرد تا موقع خداحافظی
چان اصلا کسی رو غیر از دختری که اون طرف بک استیج وایساده رو نمیدید
جرئتش رو جم کرد و به طرفش رفت
«ببخشید..»
به شونه دختر زد و دختر به سمت صدا بر گشت
«او..سونبه نیم »
«سلام»
دختر لبخندی زد
«سلام..»
«اوه ..من چان هستم..از استری کیدز»
«میدونم..چطوری ندونم..منم ا.ت هستم»
بهم دست دادن و شروع به صحبت.کردن
«من میتونم یک درخواستی از شما داشته باشم؟»
دختر تعجب کرد
«البته..چه درخواستی»
«درخواست ..یک همکاری»
«البته..»
چان لبخندی زد و سرش رو پایین انداخت
«پس میتونیم چند روز دیگه همو ببینیم»
دختر خنده ایی کرد
«البته..میبینمتون»
«همچنین»
دختر سمت گروهش رفت
چان نفس عمیقی کشید
«این تازشه شروعشه..مگه نه؟»
"هانورا"
قلپ دیگه ایی از بطری ابش خورد
این اولین اجراش نبود ولی استرس عجیبی داشت
چند دقیقه دیگه تا اجرا مونده بود
میکروفونش رو بداشت و چکش کرد
۰۰
اول گروهی که باهاش همکاری داشت روی استیج رفتن و شروع به خوندن کردن
درست 1 سال از دبیوشون میگذشت ولی گروه موفقی بودن ..استعداد های زیادی داشتن
چان از پشت صحنه همینطور به یکی از اعضای اون گروه خیره شده بود
رپ فوق العاده زیبایی داشت و در کسری از ثانیه میتونست رپ کنه
همراه با رپی که میخوند میرقصید و واقعا تعجب بر انگیز بود که چطور نفس کم نمیاره..
نوبت به ورود چان رسید ..یکم دیگه از ابش خورد
چراغ های روی استیج خاموش شدن
چان روی استیج رفت و شروع به خوندن کرد
بعد از چند ساعت خوندن
همه 5 نفرشون به بک استیج رفتن اعضای گروه از بنگچان تشکر کردن که درخواست همکاریشونو رد نکرد
چان هم متقابلا تشکر کرد تا موقع خداحافظی
چان اصلا کسی رو غیر از دختری که اون طرف بک استیج وایساده رو نمیدید
جرئتش رو جم کرد و به طرفش رفت
«ببخشید..»
به شونه دختر زد و دختر به سمت صدا بر گشت
«او..سونبه نیم »
«سلام»
دختر لبخندی زد
«سلام..»
«اوه ..من چان هستم..از استری کیدز»
«میدونم..چطوری ندونم..منم ا.ت هستم»
بهم دست دادن و شروع به صحبت.کردن
«من میتونم یک درخواستی از شما داشته باشم؟»
دختر تعجب کرد
«البته..چه درخواستی»
«درخواست ..یک همکاری»
«البته..»
چان لبخندی زد و سرش رو پایین انداخت
«پس میتونیم چند روز دیگه همو ببینیم»
دختر خنده ایی کرد
«البته..میبینمتون»
«همچنین»
دختر سمت گروهش رفت
چان نفس عمیقی کشید
«این تازشه شروعشه..مگه نه؟»
"هانورا"
۱۰.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.