عشق و غرور p62
_چرا مراقب نبودی؟
اروم لب زد:
_یکی از گوساله ها تو انبار مونده بود باید درش میاوردم..کشاورز بیچاره همینجوریش هم خیلی ضرر کرد
سوالی ک ذهنمو مشغول کرده بود رو به زبون اوردم:
_تو گفتی من دیگه نباید آرشاویر رو ببینم؟
_اره
_چرا میخوای از بچگی دونه نفرت رو تو ول پسرت بکاری؟...اون بچه نیست ک هر روز یکی رو به عنوان مادرش قبول کنه...میدونی که چقد به من وابستس
چند لحظه مکث کرد بعد گفت:
_اگه میخوای همیشه به عنوان مادر پیش آرشاویر باشی باید شرطمو قبول کنی
_قبول میکنم هر چی باشه
لبخندی گوشه لبش پیدا شد:
_سه شب در هفته خودت با پای خودت میای تو تختم
من تا حد امکان از رابطه باهاش دوری میکنم تا حامله نشم بعد شرط میزاره هفته ای سه بار برم رو تختش؟!
حس میکردم کم کم دارم تو این خونه دیوونه میشم
_باشه قبوله
تکیه داد به مبل و نگام کرد
چند دیقه تو سکوت بهم زل زدیم...بلند شدم خواستم برم سمت اتاق ک صدام زد:
_گیسیا
_جان
سریع لب گزیدم..این دیگه چی بود از دهنم در رفت
ادامه داد:
_با وجود اتفاق صبح...فکر نمیکردم دستمو پانسمان کنی
اگه میگفتم قلب لعنتیم بعد از این همه بلایی که سرم آوردی بازم دوست داره چه عکس العملی نشون میداد؟
قطعا براش مهم نبود و میشد سوژش
تنها جواب دادم:
_تا دو سه روز آب نباید به دستت بخوره اون پمد رو هم زود به زود بزن...شب بخیر
******
اروم لب زد:
_یکی از گوساله ها تو انبار مونده بود باید درش میاوردم..کشاورز بیچاره همینجوریش هم خیلی ضرر کرد
سوالی ک ذهنمو مشغول کرده بود رو به زبون اوردم:
_تو گفتی من دیگه نباید آرشاویر رو ببینم؟
_اره
_چرا میخوای از بچگی دونه نفرت رو تو ول پسرت بکاری؟...اون بچه نیست ک هر روز یکی رو به عنوان مادرش قبول کنه...میدونی که چقد به من وابستس
چند لحظه مکث کرد بعد گفت:
_اگه میخوای همیشه به عنوان مادر پیش آرشاویر باشی باید شرطمو قبول کنی
_قبول میکنم هر چی باشه
لبخندی گوشه لبش پیدا شد:
_سه شب در هفته خودت با پای خودت میای تو تختم
من تا حد امکان از رابطه باهاش دوری میکنم تا حامله نشم بعد شرط میزاره هفته ای سه بار برم رو تختش؟!
حس میکردم کم کم دارم تو این خونه دیوونه میشم
_باشه قبوله
تکیه داد به مبل و نگام کرد
چند دیقه تو سکوت بهم زل زدیم...بلند شدم خواستم برم سمت اتاق ک صدام زد:
_گیسیا
_جان
سریع لب گزیدم..این دیگه چی بود از دهنم در رفت
ادامه داد:
_با وجود اتفاق صبح...فکر نمیکردم دستمو پانسمان کنی
اگه میگفتم قلب لعنتیم بعد از این همه بلایی که سرم آوردی بازم دوست داره چه عکس العملی نشون میداد؟
قطعا براش مهم نبود و میشد سوژش
تنها جواب دادم:
_تا دو سه روز آب نباید به دستت بخوره اون پمد رو هم زود به زود بزن...شب بخیر
******
۱۵.۳k
۰۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.