رمان:)مجنون تر از من:)پارت9
رمان:)مجنون تر از من:)پارت9
دیانا:بخاطر کار ارسلان قهر کردم و خودم رفتم بام
بعد از ۱۰مین:
بچه ها:سلام
دیانا:سلام
ممد:ارسلان کجاست
دیانا:به من چه کجاست
پانیذ:این با ارسلان چص کرده من میدونم
ممد:اِه واقعا ،دیانا
دیانا:بله
ممد:چرا
دیانا:دوست داشتم نیومدم اینجا سین جینم کنید نشستم رو صندلی خیلی درد داشتم
ارسلان:رفتم بام
دیانا:تو فکر گفتم این کارش تجاوز بود من از این کار راضی نبودم
ارسلان:سلام بچه ها
ممد:کجا بودین شما ها
ارسلان:خونه
ممد:خونه چیکار میکردی
دیانا:ارسلان بگی میکشمت ایییی
ارسلان:خوبی بچه چیزیش نشد
ممد:بچه
پانیذ:بچه
رضا:بچه
نیکا:بچه
دیانا:مرضو بچه اقای سرامیک منو ......
ارسلان:به من نگو سرامیک بعدشم تو دوست دخترمی هر کاری دلم میخواد میکنم
ممد:این چه پروعه
دیانا:ولش کن بعد آقای سرامیک من از این به بعد دوست دختر شما نیستم
ارسلان:چی فکر کردی یه کار کردم دوست دخترم نیستی خانوم شما برای منی
دیانا:نیستم
ارسلان:هستی
دیانا:نیستمممم دویدیم سمت ماشین ممد
ارسلان:دیدم دیانا رفت سمت ماشین ممد کولشو گرفتم و بردمش داخل
ماشین خودم
دیانا:چیکار میکنی
ارسلان:ساکت
حمایتتتت
دیانا:بخاطر کار ارسلان قهر کردم و خودم رفتم بام
بعد از ۱۰مین:
بچه ها:سلام
دیانا:سلام
ممد:ارسلان کجاست
دیانا:به من چه کجاست
پانیذ:این با ارسلان چص کرده من میدونم
ممد:اِه واقعا ،دیانا
دیانا:بله
ممد:چرا
دیانا:دوست داشتم نیومدم اینجا سین جینم کنید نشستم رو صندلی خیلی درد داشتم
ارسلان:رفتم بام
دیانا:تو فکر گفتم این کارش تجاوز بود من از این کار راضی نبودم
ارسلان:سلام بچه ها
ممد:کجا بودین شما ها
ارسلان:خونه
ممد:خونه چیکار میکردی
دیانا:ارسلان بگی میکشمت ایییی
ارسلان:خوبی بچه چیزیش نشد
ممد:بچه
پانیذ:بچه
رضا:بچه
نیکا:بچه
دیانا:مرضو بچه اقای سرامیک منو ......
ارسلان:به من نگو سرامیک بعدشم تو دوست دخترمی هر کاری دلم میخواد میکنم
ممد:این چه پروعه
دیانا:ولش کن بعد آقای سرامیک من از این به بعد دوست دختر شما نیستم
ارسلان:چی فکر کردی یه کار کردم دوست دخترم نیستی خانوم شما برای منی
دیانا:نیستم
ارسلان:هستی
دیانا:نیستمممم دویدیم سمت ماشین ممد
ارسلان:دیدم دیانا رفت سمت ماشین ممد کولشو گرفتم و بردمش داخل
ماشین خودم
دیانا:چیکار میکنی
ارسلان:ساکت
حمایتتتت
۱.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.