سناریو
دوست پسرت انگشتای دست راستش رو طی یه حادثه از دست داده بود
خیلی ها چیزای بدی راجبش میگفتن و مسخرش میکردن اما میزان عشق تو نسبت به اون هیچ وقت کم نشد
بیرون بودید ، برای اذیت کردنش سمت راستش وایسادی و گفتی:«چاگی یکم دستت رو بده»
خجالت زده سرش رو پایین انداخت و گفت:«عزیزم میتونی بیای سمت چپم»
رفتی سمت چپش ، دستش رو گرفتی و با لبخند سرت رو نزدیک گوشش کردی و گفتی:«شاید اگه به اون دختر دست نمیزدی الان انگشتات رو داشتی»
خیلی ها چیزای بدی راجبش میگفتن و مسخرش میکردن اما میزان عشق تو نسبت به اون هیچ وقت کم نشد
بیرون بودید ، برای اذیت کردنش سمت راستش وایسادی و گفتی:«چاگی یکم دستت رو بده»
خجالت زده سرش رو پایین انداخت و گفت:«عزیزم میتونی بیای سمت چپم»
رفتی سمت چپش ، دستش رو گرفتی و با لبخند سرت رو نزدیک گوشش کردی و گفتی:«شاید اگه به اون دختر دست نمیزدی الان انگشتات رو داشتی»
۴.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.