با ســـر ِنیزه تنتـــــ را چه به همــ ریخته اند
با ســـر ِنیزه تنتـــــ را چه به همــ ریخته اند
ذره ذره بدنتـــ را چه به همـــ ریخته اند
سنگـــها روی لبــــ خشکــــ تو جا خـــوش کردند
این عقیق یمنتــــ را چه به همـــ ریخته اند
وســـط معرکه ای رفتی و گـــیر افتادی
سر فرصتـــ بدنتـــ را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابمـــ ندهی
وای بر من دهنتـــــ را چه به هم ریخته اند
چشمـــ من تار شده به چه مداواش کنمـــ
یوسفمـــــ پیرهنتــــــــــ را چه به هم ریخته اند
عــمه اتـــــــ آمده تا دستـــــ به معجر ببرد
پدر بی کفنتــــــــــ را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ستــــ و چشمتـــــ حسنی ستـــــ
این حســـین و حسنتـــــــــ را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنتـــ را چه به همـــ ریخته اند
سنگـــها روی لبــــ خشکــــ تو جا خـــوش کردند
این عقیق یمنتــــ را چه به همـــ ریخته اند
وســـط معرکه ای رفتی و گـــیر افتادی
سر فرصتـــ بدنتـــ را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابمـــ ندهی
وای بر من دهنتـــــ را چه به هم ریخته اند
چشمـــ من تار شده به چه مداواش کنمـــ
یوسفمـــــ پیرهنتــــــــــ را چه به هم ریخته اند
عــمه اتـــــــ آمده تا دستـــــ به معجر ببرد
پدر بی کفنتــــــــــ را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ستــــ و چشمتـــــ حسنی ستـــــ
این حســـین و حسنتـــــــــ را چه به هم ریخته اند
۱.۱k
۰۲ آذر ۱۳۹۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.