دیانا : رسیدیم همه چی خوب بود
دیانا : رسیدیم همه چی خوب بود
ارسلان : محو خوردن دیانا شدم ک یهو گفت ........
دیانا:من میرم سرویس میام
عرفان : ب هستی پیام دادم بهترین فرسط
دیانا : داشتم میرفتم ک دیدم عرفان دنبالمه ترسیدم
نیکا : ب اخلاق عرفان شک داشتم دنبالش رفتم دیدم داره سعی میکنه ب دیانا تجاوز کنه رفتم دست دیانا گرفتم با خودم اوردم
دیانا : گریم بند نمیومد تا ک رفتم سر میز دیدم هستی ارسلان دارن همو میبوسن دست نیکا گرفتم رفتم اسنپ گرفتیم رفتیم خونه
نیکا : دیانا خوبی
دیانا : اره ولشون کن تو ب رضا محراب بگو بیان پیشمون مهشادم بیارن
نیکا : باشه
میدونستم ناراحته ولی زنگ زدم دعوتشون کردم
دیانا : میان
نیکا : اره ولی رضا جواب نمیده
پارت هیجان انگیز ساعت ۱۸
ارسلان : محو خوردن دیانا شدم ک یهو گفت ........
دیانا:من میرم سرویس میام
عرفان : ب هستی پیام دادم بهترین فرسط
دیانا : داشتم میرفتم ک دیدم عرفان دنبالمه ترسیدم
نیکا : ب اخلاق عرفان شک داشتم دنبالش رفتم دیدم داره سعی میکنه ب دیانا تجاوز کنه رفتم دست دیانا گرفتم با خودم اوردم
دیانا : گریم بند نمیومد تا ک رفتم سر میز دیدم هستی ارسلان دارن همو میبوسن دست نیکا گرفتم رفتم اسنپ گرفتیم رفتیم خونه
نیکا : دیانا خوبی
دیانا : اره ولشون کن تو ب رضا محراب بگو بیان پیشمون مهشادم بیارن
نیکا : باشه
میدونستم ناراحته ولی زنگ زدم دعوتشون کردم
دیانا : میان
نیکا : اره ولی رضا جواب نمیده
پارت هیجان انگیز ساعت ۱۸
۹.۴k
۱۶ آبان ۱۴۰۲