فیک تهکوک«داستان ما چهارتا» p25
*از زبان تهیونگ*
تهیونگ: پاشو آماده شو
مینجون: برای چی؟
تهیونگ: برای چی؟! خواهرت توی خطره
جونگ کوک: منم میام میرم دنبال سوجین تا ببینم کجا بردنش
یونگ رو: اگه پیداشون نکردین شماره ی یانگ هو رو بفرستین
جونگ کوک: برای چی؟ به چه دردی میخوره؟
یونگ رو: من هکرم میتونم از طریق شمارش مکانشو پیدا کنم
بومگیو: من و یونگ رو هم منتظریم تا شماره رو بفرستین
بعدش با مینجون و کوک رفتیم دنبالشون
توی راه رفتیم خونه ی سوجین و کوک رفت خونشون
ماهم رفتیم دنبال یانگ هو
کل سئول رو گشتیم ولی نبود
خیلی نگران میسان بودیم
*از زبان کوک*
وقتی شنیدم که میسانو یانگ هو دزدیده با اعصبانیت رفتم پیش سوجین... درو باز کردم که با شتاب اومد سمتم و
گفت: چیشده عزیزم؟!
گفتم: اون یانگ هو عوضی کجاست؟
گفت: چی میگی یانگ هو کیه؟!
گفتم: خودتو به اون راه نزن سوجین... میگم یانگ هو کجاااااست!؟ میسانو با خودش کجا بردههه؟
گفت: خیلی خب باشه عزیزم بشین برات اب بیارم... میام همه چی رو بهت میگم!
وقتی رفت اب بیاره از فرصت استفاده کردم... چون گوشیش رمز نداشت راحت بازش کردم و از شماره ی یانگ هو یه عکس گرفتم و گوشیشو گذاشتم سر جاش که اومد...
گفتم: زود بگو یانگ هو کجاست؟
گفت: عزیزم من نمیدونم اون کجاست؟ از کجا باید بدونم!؟
گفتم: چون تو....
گفت: چون من چی!؟
لیوانو زدم زمین، شکست... رو به سوجین کردم و گفتم: بعدا حسابتو میرسم!
رفتم بیرون و شماره رو برای یونگ رو پیامک کردم که جاشو پیدا کنه
*از زبان یونگ رو*
نشسته بودیم و نگران بودیم که نکنه هیچکدومشون رو پیدا نکنن
که یهو صدای پیامک از گوشیم اومد
یونگ رو: کی پیام داده؟!
بومگیو: نونا بدو وقتشه...جونگ کوک شی شماره ی یانگ هو رو فرستاده
یونگ رو: اومدم اومدم
شروع کردم به پیدا کردن مشخصاتش و لوکیشنش
هرچی میگشتم پیداش نمیکردم
*از زبان بورام *
تو خونه تنها نشسته بودم... جوصلم سر رفته بود و بونگ سون هم با شوهرش رفته بودن بیرون... تصمیم گرفتم زنگ میسان بزنم و حالشو بپرسم... هر چی زنگ زدم بر نداشت... زنگ یونگ رو زدم که بومگیو برداشت...
گفتم: الو!
گفت: الو، نونا
گفتم: بومگیو تویی؟ یونگ رو اونی کو؟
گفت: کار داره! چطور مگه!؟
گفتم: میخواستم حالشونو بپرسم... اخه هر چی به میسان زنگ میزنم بر نمیداره خبریه؟!
دیدم سریع یونگ رو جوابمو داد
گفت: نه راستش الان میسان شرکته و مثل اینکه گوشیش خاموش شده... حال هممونم خوبه...
داشتم حرف میزدم که صدای تهیونگ اومد که گفت پیداش کردی؟
گفتم: چیزی شده؟ تهیونگ شیی نگرانه؟
گفت: نه چیزی نیست من برم! بای
و گوشیو روم قطع کرد... یه خبری شده اما به من نمیگن!
p25
تهیونگ: پاشو آماده شو
مینجون: برای چی؟
تهیونگ: برای چی؟! خواهرت توی خطره
جونگ کوک: منم میام میرم دنبال سوجین تا ببینم کجا بردنش
یونگ رو: اگه پیداشون نکردین شماره ی یانگ هو رو بفرستین
جونگ کوک: برای چی؟ به چه دردی میخوره؟
یونگ رو: من هکرم میتونم از طریق شمارش مکانشو پیدا کنم
بومگیو: من و یونگ رو هم منتظریم تا شماره رو بفرستین
بعدش با مینجون و کوک رفتیم دنبالشون
توی راه رفتیم خونه ی سوجین و کوک رفت خونشون
ماهم رفتیم دنبال یانگ هو
کل سئول رو گشتیم ولی نبود
خیلی نگران میسان بودیم
*از زبان کوک*
وقتی شنیدم که میسانو یانگ هو دزدیده با اعصبانیت رفتم پیش سوجین... درو باز کردم که با شتاب اومد سمتم و
گفت: چیشده عزیزم؟!
گفتم: اون یانگ هو عوضی کجاست؟
گفت: چی میگی یانگ هو کیه؟!
گفتم: خودتو به اون راه نزن سوجین... میگم یانگ هو کجاااااست!؟ میسانو با خودش کجا بردههه؟
گفت: خیلی خب باشه عزیزم بشین برات اب بیارم... میام همه چی رو بهت میگم!
وقتی رفت اب بیاره از فرصت استفاده کردم... چون گوشیش رمز نداشت راحت بازش کردم و از شماره ی یانگ هو یه عکس گرفتم و گوشیشو گذاشتم سر جاش که اومد...
گفتم: زود بگو یانگ هو کجاست؟
گفت: عزیزم من نمیدونم اون کجاست؟ از کجا باید بدونم!؟
گفتم: چون تو....
گفت: چون من چی!؟
لیوانو زدم زمین، شکست... رو به سوجین کردم و گفتم: بعدا حسابتو میرسم!
رفتم بیرون و شماره رو برای یونگ رو پیامک کردم که جاشو پیدا کنه
*از زبان یونگ رو*
نشسته بودیم و نگران بودیم که نکنه هیچکدومشون رو پیدا نکنن
که یهو صدای پیامک از گوشیم اومد
یونگ رو: کی پیام داده؟!
بومگیو: نونا بدو وقتشه...جونگ کوک شی شماره ی یانگ هو رو فرستاده
یونگ رو: اومدم اومدم
شروع کردم به پیدا کردن مشخصاتش و لوکیشنش
هرچی میگشتم پیداش نمیکردم
*از زبان بورام *
تو خونه تنها نشسته بودم... جوصلم سر رفته بود و بونگ سون هم با شوهرش رفته بودن بیرون... تصمیم گرفتم زنگ میسان بزنم و حالشو بپرسم... هر چی زنگ زدم بر نداشت... زنگ یونگ رو زدم که بومگیو برداشت...
گفتم: الو!
گفت: الو، نونا
گفتم: بومگیو تویی؟ یونگ رو اونی کو؟
گفت: کار داره! چطور مگه!؟
گفتم: میخواستم حالشونو بپرسم... اخه هر چی به میسان زنگ میزنم بر نمیداره خبریه؟!
دیدم سریع یونگ رو جوابمو داد
گفت: نه راستش الان میسان شرکته و مثل اینکه گوشیش خاموش شده... حال هممونم خوبه...
داشتم حرف میزدم که صدای تهیونگ اومد که گفت پیداش کردی؟
گفتم: چیزی شده؟ تهیونگ شیی نگرانه؟
گفت: نه چیزی نیست من برم! بای
و گوشیو روم قطع کرد... یه خبری شده اما به من نمیگن!
p25
۷.۶k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.