✨🍂پارت4🍂✨
ویو ماری
رفتم خونه با یه ماس ماسک کوچولو از گوشیم(یه گوشی سامسونگ قدیمی) ریختم توی فلش و فلش رو قایم کردم لباسم رو عوض کردم و رفتم کافه(اسلاید بعد)
رفتم اولین سفارش رو بگیرم که اوننننننن..... تهیونگ اینجا چیکار میکنه
ته: پس درست بود که مار زهری اینجا کار میکنه
خواستم برم که
گفت: اگر بری با یه شکایت کوچیک اخراج میشی
ماری: چی میل دارین؟
ته: یه قهوه تلخ
رفتم و بعد با یه قهوه رفتم پیشش
ماری: نوش جون
ته: ممنون
رفتم توی اشپز خونه و اینقدر کار کردم که ساعت از پنج روی دوازده بود هاینی توی تیم بسکت بال قبول شده بود بخاطر همین باید براش گفش و لباس ورزشی میگرفتیم با اسنکه اینجا حقوقم
رو روزی میدن بخاطر شرایط بدمون (بچه ها این ستا کلا کف کره زندگی میکنن و همه میشناسنشون) باید توی بار کار میکردم تا پول رو دربیارم داشتم سفارش میگرفتم تهیونگ نرفته بود داشت با گثشی حرف میزد
مکالمه ته:
نه حال داریا
اره بریم بار
همه رو رفتیما
نمیدونم ولی یکم دیگه بریم باشه
پایان مکالمه
اونم میخواد بره بار امید وارم توی یه بار نباشیم
رفتم بار نزدیک ساعت 1 بود رفتم سفارش این چیزا رو گرفتم هر جا رو نگاه میکردی حتی مردا ببا مردا یا لاس میزدن یا همو لمس میکردن یا لب میگرفتن
ماری: فرماید (الکل اورد براشون)
مرده: اووووو چه لیدی زیباییی همراهیم نمیکنی؟
ماری: نه
خواستم برم که کمرمو گرفت
مرده: عه بمون دیگه
که یکی اومد یه مشت بهش زد که دیدم تهیونگه
ته: حالت خوبه
ماری: اره مرسی فکر کنم میخواست بهم تجاوز کنه
ته: حق همچین کاری رو نداره
ماری: تنها اومد؟
ته: نه دوستام اونجا دارن سوجو
میخورن
ماری: تو چیزی نمیخوای؟
ته: مگه برای خوش گذرونی نیومدی؟
ماری: بعضی وقتا من اینجا کار میکنم
ته: اها
ماری: من دیگه باید برم
ته: باشه بای
نمیدونم چرا یهو باهاش گرم شدم ولی اون منو نجات داد برای همه توی بار عادیه که به یکی تجاوز بشه نمیدونم چطور تشکر کنم
رفتم خونه با یه ماس ماسک کوچولو از گوشیم(یه گوشی سامسونگ قدیمی) ریختم توی فلش و فلش رو قایم کردم لباسم رو عوض کردم و رفتم کافه(اسلاید بعد)
رفتم اولین سفارش رو بگیرم که اوننننننن..... تهیونگ اینجا چیکار میکنه
ته: پس درست بود که مار زهری اینجا کار میکنه
خواستم برم که
گفت: اگر بری با یه شکایت کوچیک اخراج میشی
ماری: چی میل دارین؟
ته: یه قهوه تلخ
رفتم و بعد با یه قهوه رفتم پیشش
ماری: نوش جون
ته: ممنون
رفتم توی اشپز خونه و اینقدر کار کردم که ساعت از پنج روی دوازده بود هاینی توی تیم بسکت بال قبول شده بود بخاطر همین باید براش گفش و لباس ورزشی میگرفتیم با اسنکه اینجا حقوقم
رو روزی میدن بخاطر شرایط بدمون (بچه ها این ستا کلا کف کره زندگی میکنن و همه میشناسنشون) باید توی بار کار میکردم تا پول رو دربیارم داشتم سفارش میگرفتم تهیونگ نرفته بود داشت با گثشی حرف میزد
مکالمه ته:
نه حال داریا
اره بریم بار
همه رو رفتیما
نمیدونم ولی یکم دیگه بریم باشه
پایان مکالمه
اونم میخواد بره بار امید وارم توی یه بار نباشیم
رفتم بار نزدیک ساعت 1 بود رفتم سفارش این چیزا رو گرفتم هر جا رو نگاه میکردی حتی مردا ببا مردا یا لاس میزدن یا همو لمس میکردن یا لب میگرفتن
ماری: فرماید (الکل اورد براشون)
مرده: اووووو چه لیدی زیباییی همراهیم نمیکنی؟
ماری: نه
خواستم برم که کمرمو گرفت
مرده: عه بمون دیگه
که یکی اومد یه مشت بهش زد که دیدم تهیونگه
ته: حالت خوبه
ماری: اره مرسی فکر کنم میخواست بهم تجاوز کنه
ته: حق همچین کاری رو نداره
ماری: تنها اومد؟
ته: نه دوستام اونجا دارن سوجو
میخورن
ماری: تو چیزی نمیخوای؟
ته: مگه برای خوش گذرونی نیومدی؟
ماری: بعضی وقتا من اینجا کار میکنم
ته: اها
ماری: من دیگه باید برم
ته: باشه بای
نمیدونم چرا یهو باهاش گرم شدم ولی اون منو نجات داد برای همه توی بار عادیه که به یکی تجاوز بشه نمیدونم چطور تشکر کنم
۵.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.