P22
P22
-یااااااا تورم باید ادب کنمممم؟؟؟؟؟
+بخدااا غلط کردمممم
٪من میرم دستشویی
تهیونگ افتاده بود دنبال سولی (همون ایم سول از این ببد میگم سولی) که گوشه گیرش انداخت دستاشو گذاشت اینور و اونور دختر،دختر که هول شده بود نمیدونستم چیکار کنه یهو دستشو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و اونو بوسید تهیونگ از این حرکت دختر خوشش اومده بود اونم ادامه داد تهیونگ با چشمانی خمار و صدای بمی گفت
-داری دیوونم میکنی هر لحظه میخامت
-+تهیونگ من آماده نیستم من...
-شییییی هروقت خودت آماده بودی اون موقع دیگه به فاک...
٪اومدمم ای وای باز بد موقع اومدم من میرممم
-نه نه مشکلی نیست فقط داشتم...
+ای بابااا(آروم)
٪اشکالی نداره نمیخاد توضیح بدی به هر حال اون زنت به حساب میاد دیگه مگه نه زن داداش(چشمک خنده)
+یاااراستش من هنوز...هنوز اسم تورو نمیدونم
٪اسمم کوکه جئون جونگ کوک
+خوشبختم ایم سول هستم
-اهمممم کیم ایم سول
+یااا
-ببند(اروم زد تو سرش)
+(چش غره رفت)
٪خب تهیونگ وقتشه بریم شرکت دیگه داره دیر میشه
-اره بریم
+تهیونگااا کی میایییی(خودشو لوس و کیوت کرد)
-امشب میام نمیدونم کی خیلی سرم شلوغه خودت که میدونی
+باشه(ناراحت)
تهیونگ پیشونی دختر رو بوسید و تو گوشش زمزمه کرد
-تا روز عروسی کاری به پردت ندارم ولی امشب فقط میخام بچشمت
+یاا گفتم ک...
تهیونگ بوسه ای به لبای دختر زد و کتشو برداشت
٪اووو
-خدافز عشق من
+خ...خدافز(سرخ)
تهیونگ و کوک رفتن ولی سولی همش تو فکر حرف تهیونگ بود نکنه میخاد هییی(دستشو گذاشت رو دهنش) نه نه امکان ندارهه هییی رفتم اتاقم درو قفل کردم و خودمو انداختم رو تهت و رفتم زیر پتو نمیزارم دستش بهم بخورهه میکشمششش....همبنجوری داشتم برا خودم زر میزدم که خابم برد.....
-یااااااا تورم باید ادب کنمممم؟؟؟؟؟
+بخدااا غلط کردمممم
٪من میرم دستشویی
تهیونگ افتاده بود دنبال سولی (همون ایم سول از این ببد میگم سولی) که گوشه گیرش انداخت دستاشو گذاشت اینور و اونور دختر،دختر که هول شده بود نمیدونستم چیکار کنه یهو دستشو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و اونو بوسید تهیونگ از این حرکت دختر خوشش اومده بود اونم ادامه داد تهیونگ با چشمانی خمار و صدای بمی گفت
-داری دیوونم میکنی هر لحظه میخامت
-+تهیونگ من آماده نیستم من...
-شییییی هروقت خودت آماده بودی اون موقع دیگه به فاک...
٪اومدمم ای وای باز بد موقع اومدم من میرممم
-نه نه مشکلی نیست فقط داشتم...
+ای بابااا(آروم)
٪اشکالی نداره نمیخاد توضیح بدی به هر حال اون زنت به حساب میاد دیگه مگه نه زن داداش(چشمک خنده)
+یاااراستش من هنوز...هنوز اسم تورو نمیدونم
٪اسمم کوکه جئون جونگ کوک
+خوشبختم ایم سول هستم
-اهمممم کیم ایم سول
+یااا
-ببند(اروم زد تو سرش)
+(چش غره رفت)
٪خب تهیونگ وقتشه بریم شرکت دیگه داره دیر میشه
-اره بریم
+تهیونگااا کی میایییی(خودشو لوس و کیوت کرد)
-امشب میام نمیدونم کی خیلی سرم شلوغه خودت که میدونی
+باشه(ناراحت)
تهیونگ پیشونی دختر رو بوسید و تو گوشش زمزمه کرد
-تا روز عروسی کاری به پردت ندارم ولی امشب فقط میخام بچشمت
+یاا گفتم ک...
تهیونگ بوسه ای به لبای دختر زد و کتشو برداشت
٪اووو
-خدافز عشق من
+خ...خدافز(سرخ)
تهیونگ و کوک رفتن ولی سولی همش تو فکر حرف تهیونگ بود نکنه میخاد هییی(دستشو گذاشت رو دهنش) نه نه امکان ندارهه هییی رفتم اتاقم درو قفل کردم و خودمو انداختم رو تهت و رفتم زیر پتو نمیزارم دستش بهم بخورهه میکشمششش....همبنجوری داشتم برا خودم زر میزدم که خابم برد.....
۱.۱k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.