عشق جنگی من
پارت 25
جند دقیقه بعد
_ا/ت حولم رو بده
+بیا
+من میرم بیرون
_ا/ت
+جانم
که ا/ت هی میرفت عقب و خورد ب دیوار
_بیبی منو دوست داری هومم
+هام ار.. نه نه
_هوم پس چرا منو بوسیدی
+خوب نمیدونم
_بیبی
+هوم یلا باشه دوست دارم
_عالی شد بیبی
+خوب مگه امروز نباید بریم ب اون عمارت
_خوب لباس خریدی
+آره حالا بهم بگو کدوم لباس رو بپوشم کمکم میکنی
_بله لیدی
+اول بیا اعضا رو جمع کن
_پایین
+فاخ از کی
_کارشون داشتم گفتم بیان
+خوب بریم پایین
_میخوای لخت برم
+تو لختی چرا
_فرزندم آخه الان تازه دیدی
+چرا حوله تنت نیست
_خجالت داد نزن دختر جون
+زود بپوش بیا
_باشه (خسته)
کوک لباس هاشو پوشید و رفت پایین
همه :سلام
+خوب میخواستم درمورد یک چیزی باهاتون صحبت کنم من و کوک امروز تنهایی میریم عمارت
لویی:ولی
کوک چشمک زد بهشون
همه :چشم
+بریم که بازی کنیم
شب شد و ا/ت و کوک لباس هاشون رو پوشیدن و رفتن سوار ماشین شدن و.... (عکس لباس هارو میزارم)
_مطمئنی
+نگران نباش
وقتی که رسیدن ب عمارت
+اینجا چرا تاریکه
_چرا هیچکس نیست
که یکدفعه در بسته شد
+ک.. وک
_چیزی نیست
اون زن :ب یک در برس و درو باز کن و تمام راز هایی که دنبالش هستی اونجاس
+جونگ کوک اون در
_بیا بریم شاید کسی هست توش
وقتی درو باز کردیم اتاق خیلی بزرگ بود انگار سالن رقص بود
+واو
_چغدر قشنگه ولی تاریکه
+چرا احساس میکنم صداهای عجبی میاد
_این صداها مال آلان نیست مال قبلناست
+چرا احساس میکنم قبلن اینجا بودم ها... (یک حس عجیبی بهش داد)
_حالت خوبه
+ا.. اون تا... بلو
_خوب
+چرا پرده روشه
اون زن :تمام راز هات اونجاس فقط کافیه اون پرده رو بکشی
+بکشیمش
_مطمئنی
+سه دو یک
+چ.. چی
_اون مادر من نیست
+جونگ کوک اونم مادرمه
_اونا اینجا چیکار میکنن این عمارت کیه
و وقتی که دست گذاشت روش تمام خاطرات مامانش رو یادش اومد
+این امکان نداره
_ا/ت
که یکدفعه چراغا روشن شدن
یک مردی :بلخره گیرتون آوردم
+تو از جونمون چی میخوای
(علامت اون مرد @)
@به به بانو شیوو مشتاق دیدار خیلی زیبا شدین در این لباس
+ایی میکشمت عوضی با مامانم چیکار کردی
@دختر جون مادرت انگار ادب بهت یاد نداده ن اونش دیگه ب ارباب مربوط ن من
_عوضی اشغال میکشمت
@نمیتونی چون کسی رو نداری
+(پوزخند زد) هَه
@این چرا میخنده
+چغدر زود آدما گول میخورن
@چ چی میگی نگهابانا
+سه دو یک
صدای تیر اومد
@چ..چی شد
_دنبال این میگردی
@جی پی اسم چطور پیداش کردین
+خیلی آسون
فلش بک ب ا/ت و کوک در اتاق *
_بیبی این چیه رو لباست
+این این غیر ممکنه اما این چجوری
_بنظرم وقتی داشتی راه میرفتی یکی جاسوسی میکرد
_یک نقشه ورم علکی میگیم فقط ما تنها میریم ولی برعکس با کلی آدم میریم اونجا (آروم)
+اوکی
+میخوام باهاتون صحبت کنم
جند دقیقه بعد
_ا/ت حولم رو بده
+بیا
+من میرم بیرون
_ا/ت
+جانم
که ا/ت هی میرفت عقب و خورد ب دیوار
_بیبی منو دوست داری هومم
+هام ار.. نه نه
_هوم پس چرا منو بوسیدی
+خوب نمیدونم
_بیبی
+هوم یلا باشه دوست دارم
_عالی شد بیبی
+خوب مگه امروز نباید بریم ب اون عمارت
_خوب لباس خریدی
+آره حالا بهم بگو کدوم لباس رو بپوشم کمکم میکنی
_بله لیدی
+اول بیا اعضا رو جمع کن
_پایین
+فاخ از کی
_کارشون داشتم گفتم بیان
+خوب بریم پایین
_میخوای لخت برم
+تو لختی چرا
_فرزندم آخه الان تازه دیدی
+چرا حوله تنت نیست
_خجالت داد نزن دختر جون
+زود بپوش بیا
_باشه (خسته)
کوک لباس هاشو پوشید و رفت پایین
همه :سلام
+خوب میخواستم درمورد یک چیزی باهاتون صحبت کنم من و کوک امروز تنهایی میریم عمارت
لویی:ولی
کوک چشمک زد بهشون
همه :چشم
+بریم که بازی کنیم
شب شد و ا/ت و کوک لباس هاشون رو پوشیدن و رفتن سوار ماشین شدن و.... (عکس لباس هارو میزارم)
_مطمئنی
+نگران نباش
وقتی که رسیدن ب عمارت
+اینجا چرا تاریکه
_چرا هیچکس نیست
که یکدفعه در بسته شد
+ک.. وک
_چیزی نیست
اون زن :ب یک در برس و درو باز کن و تمام راز هایی که دنبالش هستی اونجاس
+جونگ کوک اون در
_بیا بریم شاید کسی هست توش
وقتی درو باز کردیم اتاق خیلی بزرگ بود انگار سالن رقص بود
+واو
_چغدر قشنگه ولی تاریکه
+چرا احساس میکنم صداهای عجبی میاد
_این صداها مال آلان نیست مال قبلناست
+چرا احساس میکنم قبلن اینجا بودم ها... (یک حس عجیبی بهش داد)
_حالت خوبه
+ا.. اون تا... بلو
_خوب
+چرا پرده روشه
اون زن :تمام راز هات اونجاس فقط کافیه اون پرده رو بکشی
+بکشیمش
_مطمئنی
+سه دو یک
+چ.. چی
_اون مادر من نیست
+جونگ کوک اونم مادرمه
_اونا اینجا چیکار میکنن این عمارت کیه
و وقتی که دست گذاشت روش تمام خاطرات مامانش رو یادش اومد
+این امکان نداره
_ا/ت
که یکدفعه چراغا روشن شدن
یک مردی :بلخره گیرتون آوردم
+تو از جونمون چی میخوای
(علامت اون مرد @)
@به به بانو شیوو مشتاق دیدار خیلی زیبا شدین در این لباس
+ایی میکشمت عوضی با مامانم چیکار کردی
@دختر جون مادرت انگار ادب بهت یاد نداده ن اونش دیگه ب ارباب مربوط ن من
_عوضی اشغال میکشمت
@نمیتونی چون کسی رو نداری
+(پوزخند زد) هَه
@این چرا میخنده
+چغدر زود آدما گول میخورن
@چ چی میگی نگهابانا
+سه دو یک
صدای تیر اومد
@چ..چی شد
_دنبال این میگردی
@جی پی اسم چطور پیداش کردین
+خیلی آسون
فلش بک ب ا/ت و کوک در اتاق *
_بیبی این چیه رو لباست
+این این غیر ممکنه اما این چجوری
_بنظرم وقتی داشتی راه میرفتی یکی جاسوسی میکرد
_یک نقشه ورم علکی میگیم فقط ما تنها میریم ولی برعکس با کلی آدم میریم اونجا (آروم)
+اوکی
+میخوام باهاتون صحبت کنم
۵.۳k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.