اینم پارت یکم کوتاه تا برای ادامه باید منتظر باشید تا ادا
اینم پارت یکم کوتاه تا برای ادامه باید منتظر باشید تا ادامه(آماده سازی کنمش)بعد بدازم
ممکنه چند ۱ماهی طول بکشه
#ملکه_مار_من
#나의_뱀_여왕
#part_۲۰
_مامان من میرم پيش افشین
_엄마, 나 아프신 보러 갈 거예요
مامان_لازم نکرد
엄마는_그럴 필요는 없었어요
_مامان اون میخواد بره
_그의 어머니가 가고 싶어한다
مامان_کجا میخواد بره؟
엄마_그 사람은 어디로 가고 싶어?
_دنبال نورا!.
_노라를 따르라!.
نرگس_مگه نورا هنوزپیدا نشده؟
나르기스 _노라가 아직 발견되지 않았나요?
_هنوز؟
_아직?
مامان مجبورم کرد که باهاشون غذا بخورم بعد از غذا خواستم برم ولی متوجه شدم که دوست ندارم نرگس داره با یکی حرف میزنه
엄마는 나에게 그들과 함께 먹도록 강요했습니다. 식사 후 나는 떠나고 싶었지만 Narges가 누군가와 이야기하는 것이 마음에 들지 않는다는 것을 깨달았습니다.
هیون سو_ جواب بده توروخدا
현수_대답해줘 투로호다
دوباره شماره گیری کرد
그 사람이 다시 전화를 걸었어요
هیون سو_ زود باش زود باش
현수_빨리 빨리 빨리
به زبون خودش گفت اون شخصی که بهش زنگ زد جواب داد
자기를 부른 사람이 대답했다고 자기의 말로 말했다.
هیون سو_خوبه که تو جواب دادی یونا.......
현수_좋아요 당신이 대답한 것 유나.....
اطرافیانش یه نگاهی کرد دید کسی نیست ادامه داد
그는 주위 사람들을 살펴보고 아무도 없는 것을 보고 계속 말했다.
هیون سو_ یونا الان کجایین......ترکیه؟....خوبه فعلا فعلا نذار نذار نورا بره کره.....چرا شو بعد میگم.....تو فقط به نورا بگو که درحال حاضر پاشو تو کره نذاره........
현수_유나야, 지금 어디야?....터키어?....그럼 일단은 노라를 한국에 보내지 마세요....이유는 나중에 알려드릴게요.....노라에게 버터에 발을 넣지 말라고 말해주세요....
به زبان خودش حرف میزد که من اصلا نفهمیدم چی گفت
그 사람이 모국어로 말하고 있어서 나는 그 사람이 하는 말을 전혀 알아들을 수 없었어요.
_ولی نورا نورا میگفت یعنی ارتباطی با نورا داره
_그런데 노라가 노라라고 했는데, 그건 노라와 관계가 있다는 뜻이에요.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
ممکنه چند ۱ماهی طول بکشه
#ملکه_مار_من
#나의_뱀_여왕
#part_۲۰
_مامان من میرم پيش افشین
_엄마, 나 아프신 보러 갈 거예요
مامان_لازم نکرد
엄마는_그럴 필요는 없었어요
_مامان اون میخواد بره
_그의 어머니가 가고 싶어한다
مامان_کجا میخواد بره؟
엄마_그 사람은 어디로 가고 싶어?
_دنبال نورا!.
_노라를 따르라!.
نرگس_مگه نورا هنوزپیدا نشده؟
나르기스 _노라가 아직 발견되지 않았나요?
_هنوز؟
_아직?
مامان مجبورم کرد که باهاشون غذا بخورم بعد از غذا خواستم برم ولی متوجه شدم که دوست ندارم نرگس داره با یکی حرف میزنه
엄마는 나에게 그들과 함께 먹도록 강요했습니다. 식사 후 나는 떠나고 싶었지만 Narges가 누군가와 이야기하는 것이 마음에 들지 않는다는 것을 깨달았습니다.
هیون سو_ جواب بده توروخدا
현수_대답해줘 투로호다
دوباره شماره گیری کرد
그 사람이 다시 전화를 걸었어요
هیون سو_ زود باش زود باش
현수_빨리 빨리 빨리
به زبون خودش گفت اون شخصی که بهش زنگ زد جواب داد
자기를 부른 사람이 대답했다고 자기의 말로 말했다.
هیون سو_خوبه که تو جواب دادی یونا.......
현수_좋아요 당신이 대답한 것 유나.....
اطرافیانش یه نگاهی کرد دید کسی نیست ادامه داد
그는 주위 사람들을 살펴보고 아무도 없는 것을 보고 계속 말했다.
هیون سو_ یونا الان کجایین......ترکیه؟....خوبه فعلا فعلا نذار نذار نورا بره کره.....چرا شو بعد میگم.....تو فقط به نورا بگو که درحال حاضر پاشو تو کره نذاره........
현수_유나야, 지금 어디야?....터키어?....그럼 일단은 노라를 한국에 보내지 마세요....이유는 나중에 알려드릴게요.....노라에게 버터에 발을 넣지 말라고 말해주세요....
به زبان خودش حرف میزد که من اصلا نفهمیدم چی گفت
그 사람이 모국어로 말하고 있어서 나는 그 사람이 하는 말을 전혀 알아들을 수 없었어요.
_ولی نورا نورا میگفت یعنی ارتباطی با نورا داره
_그런데 노라가 노라라고 했는데, 그건 노라와 관계가 있다는 뜻이에요.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
۵۴۴
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.