خون آشام من پارت ۹
شوگا : جیهوووووووپ
جیهوپ : عه یونگی *میپره بغلش* (فکر کنید سپ شیپرم میزنم بشه خاک بره چشتون😂)
شوگا : هعی کوک و زنم اینجا هستنا
جیهوپ : زنت؟ تو مگه ازدواج کردی؟
شوگا : نه ولی به زودی میکنم
جیهوپ :/ دیدم یه دختر از پشت کوک اومد بیرون از بوش قشنگ میشد فهمید که آدمه /
عه آدم 😂
شوگا : ادم ندیده ای چیزی هستی😐
جیهوپ : نوچ😂
کوک : ماهم اینجایما زودتر حرف هاتون رو تموم کنید
جیهوپ : تو که دیگه بدتری ولی ولش خوب تعریف کن بگو ببینم چی شده عاشق شدی چطوری دیدیش
شوگا : اونو ولش همه بودن میگم که همه هی ازم نپرسن به قدرتت نیاز داریم *روبه یونا* میگی یا بگم؟
یونا : امم خوب میشه کمکم کنید دوستام رو پیدا کنم گمشون کردم
جیهوپ: البته فقط چیزی ازشون داری؟
یونا : بله * دوتا دستبند داشت که یکیش واسه ا/ت و اون یکی واسه آنا بود اون ها رو بهش داد*
جیهوپ : خوب اول اونو بده
*و رفت تو حالت * /با خصوصیت هایی که گفتم گفت انا هست/ چندمین بعد
به به بهبه عجب صحنه ای رو شکار کردم
یونا : چیشده؟
جیهوپ: پیش یکیه که اسمش رو نمیگم آتیش بگیرید ولی جاش امنه امنه خوب بریم سراغ اون یکی
*دوباره رفت تو حالت*
هعی
یونا: چیشد باز؟
جیهوپ : تسلیت میگم پیش کسیه که زنده موندنش اصلا تضمین نمیشه(سروران عزیزی که در خاکسپاری شرکت کردن😂)
یونا : چی (بغض)
کوک و شوگا : پیش تهیونگه؟
جیهوپ: آره
کوک و شوگا: تسلیت میگم
جیهوپ : فقط یه لحظه *دوباره رفت تو حالت(خو اینجوری نگام نکنید چی بگم 🙄) خوب زنده موندنش تضمین شد
یونا: واقعا(بغض)
جیهوپ: بلی ا/ت تو خونه ی تهیونگه یعنی وقتی دیدش نکشتش که همین زنده موندش رو تضمین میکنه
کوک: خوب کیا موافقن تهیونگ هم عاشق شده؟
*همه بجز یونا دستشون رو آوردن بالا*
یونا: اخجون زنده میمونه
جیهوپ: بل بل خوب بریم ویلا؟
کوک و شوگا: بریم
یونا: صبر کن پس
جیهوپ: نگران آنا نباش خودش میاد پیشمون ا/ت هم یکمی استراحت کنیم تند و زود سریع میریم باشه
یونا: باشه (ناراحتی)
*خوب دیگه رفتن خونه ویلا که .....*
جیهوپ : عه یونگی *میپره بغلش* (فکر کنید سپ شیپرم میزنم بشه خاک بره چشتون😂)
شوگا : هعی کوک و زنم اینجا هستنا
جیهوپ : زنت؟ تو مگه ازدواج کردی؟
شوگا : نه ولی به زودی میکنم
جیهوپ :/ دیدم یه دختر از پشت کوک اومد بیرون از بوش قشنگ میشد فهمید که آدمه /
عه آدم 😂
شوگا : ادم ندیده ای چیزی هستی😐
جیهوپ : نوچ😂
کوک : ماهم اینجایما زودتر حرف هاتون رو تموم کنید
جیهوپ : تو که دیگه بدتری ولی ولش خوب تعریف کن بگو ببینم چی شده عاشق شدی چطوری دیدیش
شوگا : اونو ولش همه بودن میگم که همه هی ازم نپرسن به قدرتت نیاز داریم *روبه یونا* میگی یا بگم؟
یونا : امم خوب میشه کمکم کنید دوستام رو پیدا کنم گمشون کردم
جیهوپ: البته فقط چیزی ازشون داری؟
یونا : بله * دوتا دستبند داشت که یکیش واسه ا/ت و اون یکی واسه آنا بود اون ها رو بهش داد*
جیهوپ : خوب اول اونو بده
*و رفت تو حالت * /با خصوصیت هایی که گفتم گفت انا هست/ چندمین بعد
به به بهبه عجب صحنه ای رو شکار کردم
یونا : چیشده؟
جیهوپ: پیش یکیه که اسمش رو نمیگم آتیش بگیرید ولی جاش امنه امنه خوب بریم سراغ اون یکی
*دوباره رفت تو حالت*
هعی
یونا: چیشد باز؟
جیهوپ : تسلیت میگم پیش کسیه که زنده موندنش اصلا تضمین نمیشه(سروران عزیزی که در خاکسپاری شرکت کردن😂)
یونا : چی (بغض)
کوک و شوگا : پیش تهیونگه؟
جیهوپ: آره
کوک و شوگا: تسلیت میگم
جیهوپ : فقط یه لحظه *دوباره رفت تو حالت(خو اینجوری نگام نکنید چی بگم 🙄) خوب زنده موندنش تضمین شد
یونا: واقعا(بغض)
جیهوپ: بلی ا/ت تو خونه ی تهیونگه یعنی وقتی دیدش نکشتش که همین زنده موندش رو تضمین میکنه
کوک: خوب کیا موافقن تهیونگ هم عاشق شده؟
*همه بجز یونا دستشون رو آوردن بالا*
یونا: اخجون زنده میمونه
جیهوپ: بل بل خوب بریم ویلا؟
کوک و شوگا: بریم
یونا: صبر کن پس
جیهوپ: نگران آنا نباش خودش میاد پیشمون ا/ت هم یکمی استراحت کنیم تند و زود سریع میریم باشه
یونا: باشه (ناراحتی)
*خوب دیگه رفتن خونه ویلا که .....*
۵.۱k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.