فرشته کوچولوم پارت ۱۴
بلاخره وقت اجرا رسید اول از همه من باید میرفتم رو صحنه
بچه ها تو اتاق تمرین داشتن خودشون رو اماده میکردن منم قدم زنان داشتم به صحنه میرفتم همین خواستم از در خارج بشم یکی محکم یا یچیز زد تو سرم و منو کشوند سمت خودش دیگه بعد اون هیچی نفهمیدم
......
خب اقایون و خانوما الان ما بهترین ستاره رقصنده رو داریم که قراره با گروهش به صحنه بیاد
همه شروع کردن به دست زدن کوک هم ردیف اول نشسته بود و منتظر فرشته کوچولوش بود
......
پرده ها کنار رفت چون ات تنها وسط صحنه بود اونم بدون حرکت فقد اون بالا خشکش زده بود هیچکس شک نکرده بود به ات چون همه میدونستن ات اول تنها میاد بعد اون دوتا رقصنده اهنگ پلی شد و ات شروع کرد به رقصیدن بدون اینکه سرش رو بالا بیاره
کوک قبل اینکه ات بیاد یکم نگران بود چون ات ی ربع با تاخیر به صحنه اومده بود
ولی یچیزی از نظر کوک مشکوک بود انگار جسم ات بیروح بود و فقد جسمش مثل عروسک کوکی تکون میخورد
کوک دیگه واقعا نگران شد یهو وسط اجرا گوشیش زنگ خورد طرف یکی از بادیگارد هاش بود از سالن خارج شد و به تماس جواب داد
کوک: بله چی میگی
بادیگارد : قربان خواستم بگم تمام وسایل جشن تولد اماده هست و همین جور که انتظار داشتین ی جا وسایل رو گذاشتیم که کسی نبینه
کوک: خوبه ماهم زود میایم
بادیگارد : چشم خدانگهدار
کوک: هوم خدافظ
کوک همین که تلفن رو قط کرد از سالن صدای جیغ همه در اومد کوک شکه زده به سمت سالن رفت همین که سالن رو دید گوشی از دستش افتاد اون جسم خونی ات بود پس حدس کوک درست تمام مدت فقد جسم دخترش داشت میرقصید همه شوکه زده بودن کوک بدو بدو از تماشاچی ها رد شد و رفت روی صحنه
دید دختره قشنگش از پشت چند ضربه چاقو کرده و دستاش هم یچیزی وصل هستن که تا بتونه حرکت کنه انگار اون وسیله رقص رو حرکاتش رو بلد بود و باهر ریتم اهنگ دست های بی جون ات رو تکون میداد
کوک به گریه افتاد و بلند فریاد میزد
کوک: ات. با داد و گریه
کوک: ات دخترم لطفا جواب بده
خاهش میکنم
دخترم. با گریه
دختره قشنگم چشماتو وا کن. با گریه
بگو کی اینکارو باهات کرده . با گریه
همه وحشت زده به روبروشون نگاه می کردن ملودیا و دلاریس هم با صدای داد از اتاق در اومده بودن وقتی ات رو تو اون وضعیت دیدن ی جیغ بلند کشیدن
اورژانس فورا رسید و همونجا مرگ ات رو به کوک اعلام کرد
..........
پنج ماه بعد..... ویو کوک
بچه ها تو اتاق تمرین داشتن خودشون رو اماده میکردن منم قدم زنان داشتم به صحنه میرفتم همین خواستم از در خارج بشم یکی محکم یا یچیز زد تو سرم و منو کشوند سمت خودش دیگه بعد اون هیچی نفهمیدم
......
خب اقایون و خانوما الان ما بهترین ستاره رقصنده رو داریم که قراره با گروهش به صحنه بیاد
همه شروع کردن به دست زدن کوک هم ردیف اول نشسته بود و منتظر فرشته کوچولوش بود
......
پرده ها کنار رفت چون ات تنها وسط صحنه بود اونم بدون حرکت فقد اون بالا خشکش زده بود هیچکس شک نکرده بود به ات چون همه میدونستن ات اول تنها میاد بعد اون دوتا رقصنده اهنگ پلی شد و ات شروع کرد به رقصیدن بدون اینکه سرش رو بالا بیاره
کوک قبل اینکه ات بیاد یکم نگران بود چون ات ی ربع با تاخیر به صحنه اومده بود
ولی یچیزی از نظر کوک مشکوک بود انگار جسم ات بیروح بود و فقد جسمش مثل عروسک کوکی تکون میخورد
کوک دیگه واقعا نگران شد یهو وسط اجرا گوشیش زنگ خورد طرف یکی از بادیگارد هاش بود از سالن خارج شد و به تماس جواب داد
کوک: بله چی میگی
بادیگارد : قربان خواستم بگم تمام وسایل جشن تولد اماده هست و همین جور که انتظار داشتین ی جا وسایل رو گذاشتیم که کسی نبینه
کوک: خوبه ماهم زود میایم
بادیگارد : چشم خدانگهدار
کوک: هوم خدافظ
کوک همین که تلفن رو قط کرد از سالن صدای جیغ همه در اومد کوک شکه زده به سمت سالن رفت همین که سالن رو دید گوشی از دستش افتاد اون جسم خونی ات بود پس حدس کوک درست تمام مدت فقد جسم دخترش داشت میرقصید همه شوکه زده بودن کوک بدو بدو از تماشاچی ها رد شد و رفت روی صحنه
دید دختره قشنگش از پشت چند ضربه چاقو کرده و دستاش هم یچیزی وصل هستن که تا بتونه حرکت کنه انگار اون وسیله رقص رو حرکاتش رو بلد بود و باهر ریتم اهنگ دست های بی جون ات رو تکون میداد
کوک به گریه افتاد و بلند فریاد میزد
کوک: ات. با داد و گریه
کوک: ات دخترم لطفا جواب بده
خاهش میکنم
دخترم. با گریه
دختره قشنگم چشماتو وا کن. با گریه
بگو کی اینکارو باهات کرده . با گریه
همه وحشت زده به روبروشون نگاه می کردن ملودیا و دلاریس هم با صدای داد از اتاق در اومده بودن وقتی ات رو تو اون وضعیت دیدن ی جیغ بلند کشیدن
اورژانس فورا رسید و همونجا مرگ ات رو به کوک اعلام کرد
..........
پنج ماه بعد..... ویو کوک
۱۳.۰k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.