فیک جدید.
نام فیک:گوهر سیاه
ژانر:ب/ی ا/ل_عاشقانه_مدرسه ای_تخیلی
تابع قوانین جمهوری اسلامی.تابع قوانین ویسگون
𝙋=6
یون وو:
حرکت دیگه ای...نمی...
با حرکت سانگ هیون کاملا ساکت شد..
سانگ هیون دستشو دور کمرش قرار داد و خودشو بهش چسبوند و صدای یون وو یکم بلند تر شد
درسته یون وو نمیخواست اینطوری بشه و
سانگ هیون:
واقعا معذرت میخوام باید همینطوری پیش بریم
یون وو:
منم مث تو خوشم نمیاد
صدای در زدن اومد ک...
یون وو بدون اینکه از سانگ هیون بپرسه چیکار کنه
یون وو:
بله
مدیر:
تویی اون تو؟
یون وو:
اره اقا شکمم درد میکرد اومدم سرویس پیداش کردین؟
مدیر:
نه پیداش نکردیم تو چی ب جایی شک نداری!
یون وو:
نه
مدیر :
باشه... من همینجا منتظرت میمونم تا بیای باهم بگردیم...
سانگ هیون با چشمای گرد شده ب یون وو نگاه کرد و خیلی اروم گفت:
یون وو:
بلندت میکنم برو سرویس اونوری(اشاره ب راست)
سانگ هیون :
ن نمیخواد خود...
یون وو سانگ هیون و بلند کرد و کمکش کرد سانگ هیون سمت راست سرویس یون وو
و وقتی سانگ هیون رفت سرویس سمت راست...
یون وو اروم در اونجا رو باز کرد و مدیر داخل سرویس رو نگاه کرد متوجه کسی نشد و تا رفت سرویس های دیگه رو ببینه
یون وو:
بیاید باهم ببینیم..
تمام سرویس هارو دیدن اما سانگ هیون رو ندیدن..
همه رفتن سر کلاس ک متوجه سانگ هیون شدن و
مدیر:
پسره ی عو/ی اینجا چیکار میکنی تو.
سانگ هیون:
دلم خواست بیام اینجا احیانا تو دستشویی میگشتیم دنبالم!
جی هون اومد سمت سانگ هیون و دستشو گذاشت روی صورتش و
جی هون:
وایییی خوشحالم ک حالت خوبه و
سانگ هیون :
دستتو بکش بدم میاد
جی هون:
باشه باشه
مدیر:
یون وو و سانگ هیون هردوتا دفتر
سانگ هیون:
برا چی!
یون وو رفت سمت سانگ هیون و
یون وو:
ساکت شو بیا بریم
و هردوتا باهم راهی دفتر شدن...
مدیر:
مک شما دوتا باهم......
ژانر:ب/ی ا/ل_عاشقانه_مدرسه ای_تخیلی
تابع قوانین جمهوری اسلامی.تابع قوانین ویسگون
𝙋=6
یون وو:
حرکت دیگه ای...نمی...
با حرکت سانگ هیون کاملا ساکت شد..
سانگ هیون دستشو دور کمرش قرار داد و خودشو بهش چسبوند و صدای یون وو یکم بلند تر شد
درسته یون وو نمیخواست اینطوری بشه و
سانگ هیون:
واقعا معذرت میخوام باید همینطوری پیش بریم
یون وو:
منم مث تو خوشم نمیاد
صدای در زدن اومد ک...
یون وو بدون اینکه از سانگ هیون بپرسه چیکار کنه
یون وو:
بله
مدیر:
تویی اون تو؟
یون وو:
اره اقا شکمم درد میکرد اومدم سرویس پیداش کردین؟
مدیر:
نه پیداش نکردیم تو چی ب جایی شک نداری!
یون وو:
نه
مدیر :
باشه... من همینجا منتظرت میمونم تا بیای باهم بگردیم...
سانگ هیون با چشمای گرد شده ب یون وو نگاه کرد و خیلی اروم گفت:
یون وو:
بلندت میکنم برو سرویس اونوری(اشاره ب راست)
سانگ هیون :
ن نمیخواد خود...
یون وو سانگ هیون و بلند کرد و کمکش کرد سانگ هیون سمت راست سرویس یون وو
و وقتی سانگ هیون رفت سرویس سمت راست...
یون وو اروم در اونجا رو باز کرد و مدیر داخل سرویس رو نگاه کرد متوجه کسی نشد و تا رفت سرویس های دیگه رو ببینه
یون وو:
بیاید باهم ببینیم..
تمام سرویس هارو دیدن اما سانگ هیون رو ندیدن..
همه رفتن سر کلاس ک متوجه سانگ هیون شدن و
مدیر:
پسره ی عو/ی اینجا چیکار میکنی تو.
سانگ هیون:
دلم خواست بیام اینجا احیانا تو دستشویی میگشتیم دنبالم!
جی هون اومد سمت سانگ هیون و دستشو گذاشت روی صورتش و
جی هون:
وایییی خوشحالم ک حالت خوبه و
سانگ هیون :
دستتو بکش بدم میاد
جی هون:
باشه باشه
مدیر:
یون وو و سانگ هیون هردوتا دفتر
سانگ هیون:
برا چی!
یون وو رفت سمت سانگ هیون و
یون وو:
ساکت شو بیا بریم
و هردوتا باهم راهی دفتر شدن...
مدیر:
مک شما دوتا باهم......
۳.۴k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.