دختر خوانده ی هیولا پارت بیست و دو
•••دختر خوانده ی هیولا•••
•••پارت بیست و دوم•••
"شدو"
بعد از تمرین شلیک خشاب هفتیرمو خالی کردم و گذاشتمش کنار.
الیزابت تا الان برگشته خونه و نهارشو خورده.. اگه زود برسم بدون استراحت میتونم باهاش ریاضی کار کنم.
"سونیک"
کل خریدای خونه رو گرفته بودم و الان باید برمیگشتم خونه. ساعت سه بود. عین جت راه افتادم سمت خونه.
نزدیک در بودم که دیدم شدو جلوی دره. وایسادم.
- اوو سلام.
شدو- سلام.
کلید انداخت رو قفل در و در رو باز کرد.
اول رفتم تو و با صدای بلند گفتم: سلام به همهههه.
تیلز- سلام.
- عه امی هنوز برنگشته؟
ناکلز- نه.
الیزابت- بالاخره اومدین؟
از پله ها اومد پایین و منو شدو رو بغل کرد.
شدو- الیزابت؟
سرشو اورد بالا.
شدو- ببینم گریه کردی؟
الیزابت- ن.. نه.
•••پارت بیست و دوم•••
"شدو"
بعد از تمرین شلیک خشاب هفتیرمو خالی کردم و گذاشتمش کنار.
الیزابت تا الان برگشته خونه و نهارشو خورده.. اگه زود برسم بدون استراحت میتونم باهاش ریاضی کار کنم.
"سونیک"
کل خریدای خونه رو گرفته بودم و الان باید برمیگشتم خونه. ساعت سه بود. عین جت راه افتادم سمت خونه.
نزدیک در بودم که دیدم شدو جلوی دره. وایسادم.
- اوو سلام.
شدو- سلام.
کلید انداخت رو قفل در و در رو باز کرد.
اول رفتم تو و با صدای بلند گفتم: سلام به همهههه.
تیلز- سلام.
- عه امی هنوز برنگشته؟
ناکلز- نه.
الیزابت- بالاخره اومدین؟
از پله ها اومد پایین و منو شدو رو بغل کرد.
شدو- الیزابت؟
سرشو اورد بالا.
شدو- ببینم گریه کردی؟
الیزابت- ن.. نه.
۳.۸k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.