برای تولدم به هانا پیام دادم گفت فک نکنم بیام منم نوشتم(
برای تولدم به هانا پیام دادم گفت فک نکنم بیام منم نوشتم( باشه پس) بعد دیدم اومد گفت پس چی ها من پشمام ریخت اینشکلی بودم که چی داری میگی برگشت گفت ته تو گفتی پس یعنی تو چون من نمیام تولد میخوای قطع رابطه کنی من پشمام ریخته بود ما با تکین اینا رفته بودیم بروجرد سارینا و تکین مسخره بازی در میاوردن منم توی ویسا به اونا میخندیدم اینم فشاری شد برگشت گفت من از تو کینه به دل دارم و.... حالا من نمیدوم چی زده بود ولی از پارسال همش ازمن کپی میکرد من باهاش کاری نداشتم چون دوستم بود ولی خدایی اینکه از یه پس داستان بسازی اصن پشمام 😐😐خب برام مهم نی چون امسال دیگه بی دلیل حسادت میکرد جاسوسی میکرد.... به هرحال یه ادم فیک بود همین دیگه🙂🙂
۲.۱k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.