تناسخ هالویینی فصل دو پارت 7
تناسخ هالویینی
فصل 2 پارت 7
ران: چه حسی داره؟
چیفویو: چی؟
ران: اینکه ۳ نفر عاشقت باشن
چیفویو کمی سرخ شد: خب اونا دوستام هستن و حس عجیبیه
ران: من دوست اینجوری ندارم اصلا دوست صمیمی ندارم
چیفویو: خب.... منو دوست خودت.. حساب کن... فقط به کسی نگو
ران: هه باشه ازت ممنونم ولی دیگه دارم برمیگردم خونم
چیفویو: حالا تا اون موقعه
نویسنده: چرا قیافت رفته تو هم
کارگردان: چون حالم به هم خورد بدبخت چیفویو امنیت
نداره ۳ ثانیه ای یک بار یکی داره مخش رو میزنه 😐
نویسنده: اوکی باشه داداش
کارگردان: اخه خواهر من اینو داری دستی دستی بد بخت میکنی
نویسنده: دگه
رسیدن به خونه ی تاکه*
تاکه میچی: خب بیاید نزدیک دیگ و یه تار از مو هاتون رو بندازیت توش
انجام دادن*
تاکه میچی: تاندورا کماتگج(کلمات جادوییی)
اتفاقی نه افتاد *
تاکه میچی: تاندورا کماتگج(دوباره سعی کردن )
اتفاقی نه افتاد *
تاکه میچی: اااوووو توی دیگ ذو ببینید
باجی: 5.؟
تاکه میچی: اره
میتسویا: خب؟
تاکه میچی: اونا 5 ماه دیگه برمیگردن
ریوسی: یعنی باید 5 ماه اینا رو تحمل کنیم
سانزو: نه ما باید 5 ماه شما رو تحمل کنیم
ریوسی، علامت فا.. ک
سانزو، علامت فا.. ک
(، کاری هست که میکنن)
ران لبخندی به چیفویو میزنه
و اخم های باجی میره تو هم
ناگهان صدایی مثل برخورد چیزی با زمین شنیده میشه
همه میرن بیرون تا ببینن چی بوده
نویسنده: هععععععععععععععع
کارگردان: ععععععععععععععععع
بقیه: ععععععععععععععععع
کازوتورا: یا میله ای باهاش زدم تو سر مایکی اینا کیه ان
میتسویا: یا تتو ی دو قلوی منو دراکن اینا چرا ایشکلین
دراکن: همه برید عقب شاید خطرناک باشن
پایان این پـــــــــــــــارت
من واقعا برای اینکه کرم دارم و دیر پارت دادم متاسفانه
ولی من متاسف نیستم متاسفم که متاسف نیستم 🤣🤣🤣
هاهاهاهاهاهاها هاهاهاهاهاه
فصل 2 پارت 7
ران: چه حسی داره؟
چیفویو: چی؟
ران: اینکه ۳ نفر عاشقت باشن
چیفویو کمی سرخ شد: خب اونا دوستام هستن و حس عجیبیه
ران: من دوست اینجوری ندارم اصلا دوست صمیمی ندارم
چیفویو: خب.... منو دوست خودت.. حساب کن... فقط به کسی نگو
ران: هه باشه ازت ممنونم ولی دیگه دارم برمیگردم خونم
چیفویو: حالا تا اون موقعه
نویسنده: چرا قیافت رفته تو هم
کارگردان: چون حالم به هم خورد بدبخت چیفویو امنیت
نداره ۳ ثانیه ای یک بار یکی داره مخش رو میزنه 😐
نویسنده: اوکی باشه داداش
کارگردان: اخه خواهر من اینو داری دستی دستی بد بخت میکنی
نویسنده: دگه
رسیدن به خونه ی تاکه*
تاکه میچی: خب بیاید نزدیک دیگ و یه تار از مو هاتون رو بندازیت توش
انجام دادن*
تاکه میچی: تاندورا کماتگج(کلمات جادوییی)
اتفاقی نه افتاد *
تاکه میچی: تاندورا کماتگج(دوباره سعی کردن )
اتفاقی نه افتاد *
تاکه میچی: اااوووو توی دیگ ذو ببینید
باجی: 5.؟
تاکه میچی: اره
میتسویا: خب؟
تاکه میچی: اونا 5 ماه دیگه برمیگردن
ریوسی: یعنی باید 5 ماه اینا رو تحمل کنیم
سانزو: نه ما باید 5 ماه شما رو تحمل کنیم
ریوسی، علامت فا.. ک
سانزو، علامت فا.. ک
(، کاری هست که میکنن)
ران لبخندی به چیفویو میزنه
و اخم های باجی میره تو هم
ناگهان صدایی مثل برخورد چیزی با زمین شنیده میشه
همه میرن بیرون تا ببینن چی بوده
نویسنده: هععععععععععععععع
کارگردان: ععععععععععععععععع
بقیه: ععععععععععععععععع
کازوتورا: یا میله ای باهاش زدم تو سر مایکی اینا کیه ان
میتسویا: یا تتو ی دو قلوی منو دراکن اینا چرا ایشکلین
دراکن: همه برید عقب شاید خطرناک باشن
پایان این پـــــــــــــــارت
من واقعا برای اینکه کرم دارم و دیر پارت دادم متاسفانه
ولی من متاسف نیستم متاسفم که متاسف نیستم 🤣🤣🤣
هاهاهاهاهاهاها هاهاهاهاهاه
۶.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.