تک پارتی کازوتورا : چطور بود?
کاروتورا:بیب چرا تو خودتی؟
ا. ت:میخوای تو، تو باشم؟
کازو میخنده:هر جور حساب میکنم بر عکس میشه من درواقع باید تو ،تو باشما😂😂
ا.ت کیوت عصبی:سکوتتتت😑😑
کازو میاد رو به روت سرش رو نزدیک میکنه ′
کازوتورا:چرا باهام قهری ببر کوچولو؟
ا.ت تو ذهنش :
چون چسبیدی به یه دختره ی انگلی که با هاش خیلی صمیمی هستی.. و خیلی باهاش خوبی،😐🚬کازوتورا رشته افکار ا. ت رو جر داد:خانم هانمیااااا، تو خوابی؟ چرا جواب سوالم رو نمیدی؟
ا. ت:من باهات خوبم، تو باهام بدی..
کازوتورا:اون وقت چرا باهات بدم؟
ا. ت:به من توجه نمی کنی..
کازوتورا:چی کار کنم که توجه حساب شه؟ این هفته 3 بار بخاطرتت منت از هانما کشیدم تا نرم گنگ...
ا. ت:اونا برای قول های که دادی بود..
کازو:پس اگر موقع تمرین با خودم ببرمت یا مثلا مث یه نینی بهم بچسبی توجه حساب میشه؟
ا. ت:(زیر لب)همش به اون دختره ی انگل جامعه توجه کن..
کازوتورا میشنوه خندش میگیره′
ا. ت لپاش رو باد میکنه:تورااااااا *به چی میخندی اصن از کجا شنیدی😑؟!؟
کازوتورا با دستاش صورت ا. ت رو قاب میکنه:به بیش از حد حسود ، و کاوایی بودن تو😆
ا. ت دستایه کازوتورا رو پس میزنه ، میره روی مبل میشینه و اخم میکنه عین بچه های تخس میشه ′
کازوتورا:خوش بحالم که یه حسود کوچولو دارم👌🏻🌝
ا.ت:خودت حسودی مرتیکه ی پدرهانما(شت...)
کازو:باش باش.. چون این چند وقته هانما گفته باید مخشو بزنیم تا ازش اَخازی کنیم ...باهاش خوبم، یعنی زوریه
ا. ت:خب تو باهاش خوب نباش..(مرسی از راه حلت تا حالا انقد قانع نشده بودم)
کازوتورا با لحن یکم تاکیدی:بابا میگم هانمایه مادر کیساکی گفتههههه تقصیر هانماس نه من
ا. ت فوق ناراحت: همش تقصیر مایکیه من مطمعنم
کازوتورا:مطمعن بودم اینو میگی😂 هو الان چیکارت کنم؟
ا. ت:قهرم نازم رو بکش😂😑(😐)
کازوتورا محکم ا. ت رو رو کولش بغل میکنه و میبره سمت اتاق و میندازتش رو تخت ′
کازوتورا:خب ببین اینجا چی داریم، یه دختر حسود وکوچولو که دنبال توجهعه
ا. ت:توراا، من برای همچین اقدامی زیادی بچم
کازوتورا:منحرف تازه میخوای بگی من با یه بچه دارم قرار میزارم?..
ا. ت: اینم تقصیر مایکیه!
کازوتورا: نه خوشم اومد...اینارو جلویه اونم میگی؟
ا. ت:نه باو😑
کازوتورا:چرا اونوقت؟
ا/ت: همش تقصیر خوده مایکیه منو تحدید کرده اگه اینو جلوش تکرار کنم منو با دوریاکی وسلطبده🥹🪚
کازوتورا:اخیییی پس این 65 هکتار زبونتو رو برای من داری؟😆⭐️
کازوتورا پیشونیش رو میچسبونه به پیشونی ا.ت و کمتر از 1 سانت فاصله دارن′
کازوتورا:پس بگو میخوای لوست کنم
کازوتورا محکم لپ ا. ت رو بوس میکنه′
کازوتورا:کاوایییی،خوشمزهه😆
کازو رو ا/ت یه بوس کاوایی رو لباش میکاره:
بسهه چقد لوست کنم بس نیس؟
ا/ت:نه من به اینم قانعم😂:]
ا. ت:میخوای تو، تو باشم؟
کازو میخنده:هر جور حساب میکنم بر عکس میشه من درواقع باید تو ،تو باشما😂😂
ا.ت کیوت عصبی:سکوتتتت😑😑
کازو میاد رو به روت سرش رو نزدیک میکنه ′
کازوتورا:چرا باهام قهری ببر کوچولو؟
ا.ت تو ذهنش :
چون چسبیدی به یه دختره ی انگلی که با هاش خیلی صمیمی هستی.. و خیلی باهاش خوبی،😐🚬کازوتورا رشته افکار ا. ت رو جر داد:خانم هانمیااااا، تو خوابی؟ چرا جواب سوالم رو نمیدی؟
ا. ت:من باهات خوبم، تو باهام بدی..
کازوتورا:اون وقت چرا باهات بدم؟
ا. ت:به من توجه نمی کنی..
کازوتورا:چی کار کنم که توجه حساب شه؟ این هفته 3 بار بخاطرتت منت از هانما کشیدم تا نرم گنگ...
ا. ت:اونا برای قول های که دادی بود..
کازو:پس اگر موقع تمرین با خودم ببرمت یا مثلا مث یه نینی بهم بچسبی توجه حساب میشه؟
ا. ت:(زیر لب)همش به اون دختره ی انگل جامعه توجه کن..
کازوتورا میشنوه خندش میگیره′
ا. ت لپاش رو باد میکنه:تورااااااا *به چی میخندی اصن از کجا شنیدی😑؟!؟
کازوتورا با دستاش صورت ا. ت رو قاب میکنه:به بیش از حد حسود ، و کاوایی بودن تو😆
ا. ت دستایه کازوتورا رو پس میزنه ، میره روی مبل میشینه و اخم میکنه عین بچه های تخس میشه ′
کازوتورا:خوش بحالم که یه حسود کوچولو دارم👌🏻🌝
ا.ت:خودت حسودی مرتیکه ی پدرهانما(شت...)
کازو:باش باش.. چون این چند وقته هانما گفته باید مخشو بزنیم تا ازش اَخازی کنیم ...باهاش خوبم، یعنی زوریه
ا. ت:خب تو باهاش خوب نباش..(مرسی از راه حلت تا حالا انقد قانع نشده بودم)
کازوتورا با لحن یکم تاکیدی:بابا میگم هانمایه مادر کیساکی گفتههههه تقصیر هانماس نه من
ا. ت فوق ناراحت: همش تقصیر مایکیه من مطمعنم
کازوتورا:مطمعن بودم اینو میگی😂 هو الان چیکارت کنم؟
ا. ت:قهرم نازم رو بکش😂😑(😐)
کازوتورا محکم ا. ت رو رو کولش بغل میکنه و میبره سمت اتاق و میندازتش رو تخت ′
کازوتورا:خب ببین اینجا چی داریم، یه دختر حسود وکوچولو که دنبال توجهعه
ا. ت:توراا، من برای همچین اقدامی زیادی بچم
کازوتورا:منحرف تازه میخوای بگی من با یه بچه دارم قرار میزارم?..
ا. ت: اینم تقصیر مایکیه!
کازوتورا: نه خوشم اومد...اینارو جلویه اونم میگی؟
ا. ت:نه باو😑
کازوتورا:چرا اونوقت؟
ا/ت: همش تقصیر خوده مایکیه منو تحدید کرده اگه اینو جلوش تکرار کنم منو با دوریاکی وسلطبده🥹🪚
کازوتورا:اخیییی پس این 65 هکتار زبونتو رو برای من داری؟😆⭐️
کازوتورا پیشونیش رو میچسبونه به پیشونی ا.ت و کمتر از 1 سانت فاصله دارن′
کازوتورا:پس بگو میخوای لوست کنم
کازوتورا محکم لپ ا. ت رو بوس میکنه′
کازوتورا:کاوایییی،خوشمزهه😆
کازو رو ا/ت یه بوس کاوایی رو لباش میکاره:
بسهه چقد لوست کنم بس نیس؟
ا/ت:نه من به اینم قانعم😂:]
۱۲.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.