مروارید عشق پارت ۹
(ما میگیم بخوابن صحنه رو نزاریم و صبحش بگن وای من چرا لختم😐😂😂😂😂یسس اصلا وللش میگم☺😂😂😂) دکمه هامو باز کرد کلا لباسمو در آورد پرت کرد اونور رفت سراغ گردنم و گردنمو کیس مارک کرد بدنمو کامل کیس مارک کرد رفت سراغ لبام و لبامو میبوسید خیس کرد قشنگ به من اجازه همکاری نمیداد(بله مستر جونگ کوک هستن دیگه🙂😐😂😂😂خوب دیگه بسه فعلا کیس مارک بشم تا پارتای بالاتر😐😂😂) دیگه خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم یه نگاه به خودم کردم من:عه من چرا ودف لباسم کووووو😲😐 (آقای 👉) یکم فکر کردم ذهنمرفت به دیشب رفتم لباس پوشیدم کلا یه چیز دیگه پوشیدم (عزیزم تو خودت توهم میزدی قبلنات دیگه چرا میگی چرا لختم کرده تو آرزوت این بود😐😂😂😂) رفتم تو آشپزخونه صبحونه رو آماده میکردم که جونگ کوک اومد دوتا دستاشو رو شیکمم گذاشت کوک:صبح بخیر بیب من:صبح بخیر توهم بخیر برگشتم طرفش دستاشو دور کمرم چفت کردم انگوشتشو آورد بالا کشید رو صورتم کوک:چرا انقدر صورتت نرمه😄 گرفت لپمو بوسید فشار داد قشنگ یه موچ گنده زد رو گونم صدا بوسش اومد اصلا من فکر کنم قندم بالا و پایین شد کوک:خوشمزه(خوب باید بگم گائول انقدر خوشمزس جونگ کوک هرروز مثل خرگوش لیسش میزنه😐😂) رفت سمت گردنم دستشو برد پشت موهام موهامو با دستاش گرفت زد کنار صورتشو برد سمت گردنم و گردنمو بوسید و منم حال میکردم یه تگ بوسم رو لبام زد و جدا شد صبحونه رو چیدم خوردیم جونگ کوک اینه چی نگام میکرد خوب اون نمیدونه نمی تونم تحمل کنم ولی خوب من کم نمیارم منم نگاش کردم
۱۹.۵k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.