25 Part
روی زمین نشستم. سرمو انداختم پایین. داره چه بلایی سرم میاد. میخوام بچه خودم رو بکشم. من انقدر بیرحم نبودم. اینجوری چطوری میتونم ازت محافظت کنم؟ اونایی که این بلا رو سر تهیونگ اوردن به من و توهم رحم نمیکنن. بلند شدم.
باید قوی تر بشم. فقط خودم نیستم که باید مواظبش باشم. کوچولو تو هم هستی. رفتم بیمارستان. آرا رو دیدم.
آرا: سلام ا/ت
ا/ت: سلام آرا خوبی؟
آرا: ممنون چیشد رفتی پیش پزشک.
ا/ت: رفتن رو که رفتم ولی یه جوری پشیمون شدم.
آرا: واقعا؟
ا/ت: این بچه داره سعی میکنه وجودش رو به من ثابت کنه. احساس میکنم نمیتونم چنین کاری کنم.
آرا: مطمین بودم چنین چیزی میگی. تو به هر حال مادرشی.
ا/ت: میترسم بهش آسیب بزنن.
آرا: چی؟
ا/ت: الان تنهای تنهام.
آرا: منو داری. قول میدم تا آخرش کنار تو و اون نینی کوچولوت باشم.
بغلش کردم.
ا/ت: ممنون که هستی.
از زبان ا/ت:
تهیونگ تو خوب میشی نه؟ اشکام جاری شدن. قول بده خوب میشی.
راستی من فهمیدم حاملم. همیشه دوست داشتی پدر بشی.
هق هق پس چرا بلند نمیشی؟
چرا اینجوری شد؟
کی اینکارو کرد؟
چرا وقتی داشتی اذیت میشدی خودت رو خوب نشون میدادی؟
میتونستی با من حرف بزنی.
...
لایک
❤️
باید قوی تر بشم. فقط خودم نیستم که باید مواظبش باشم. کوچولو تو هم هستی. رفتم بیمارستان. آرا رو دیدم.
آرا: سلام ا/ت
ا/ت: سلام آرا خوبی؟
آرا: ممنون چیشد رفتی پیش پزشک.
ا/ت: رفتن رو که رفتم ولی یه جوری پشیمون شدم.
آرا: واقعا؟
ا/ت: این بچه داره سعی میکنه وجودش رو به من ثابت کنه. احساس میکنم نمیتونم چنین کاری کنم.
آرا: مطمین بودم چنین چیزی میگی. تو به هر حال مادرشی.
ا/ت: میترسم بهش آسیب بزنن.
آرا: چی؟
ا/ت: الان تنهای تنهام.
آرا: منو داری. قول میدم تا آخرش کنار تو و اون نینی کوچولوت باشم.
بغلش کردم.
ا/ت: ممنون که هستی.
از زبان ا/ت:
تهیونگ تو خوب میشی نه؟ اشکام جاری شدن. قول بده خوب میشی.
راستی من فهمیدم حاملم. همیشه دوست داشتی پدر بشی.
هق هق پس چرا بلند نمیشی؟
چرا اینجوری شد؟
کی اینکارو کرد؟
چرا وقتی داشتی اذیت میشدی خودت رو خوب نشون میدادی؟
میتونستی با من حرف بزنی.
...
لایک
❤️
۲۰.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.