P11
فلش بک به عروسی
عاقد آیا خانم لی سوگند میکنین که تا آخر عمر با آقای کیم نامجون باشین
میا بله
عاقد آیا آقای کیم سوگند میکنین که تا آخر عمر با خانم لی میا باشین
نامجون بله
عاقد من شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همدیگر رو ببوسید نامجون وو تا اومدم پیشونیش رو ببوسم لبام رو ب وسد منم زود جدا شدم که ات رو دیدم که داشت نگاه میکرد و بعدش هم که بابای میا اومد
ب میا خب خب آقای نامجون من به زودی نوه میخوام ها گفته باشم
میا باشه بابا سعیم رو میکنم همین امشب حامله شم
نامجنون (بچم جا خورده خو)
میا ویو
نامجون دیر اومد و منم تواین مدت با یک پسر آشنا شدم و بعد شمارمو بهش دادم و گفتم که بعد عروسی میام خونش اونم لوکیشن فرستاد برای چه زمانی به بعد عروسی میا عزیزم من دارم میرم بیرون نامجون اوکی
میا بای عشقم نام جون باشه خداحافظ بای بای
نامجون ویو من ظهر با یک پسر دیدمش که این عات همیشگیش بود که یکنفر بهش یک کلمه حرف گفت اگر پسر بود باهاش لاس بزنه پس باهاش بادیگارد فرستادم ولی مخفی
میا سلام ددی
(اسم پسره متیو هست 🖕توت متیو 😅)
متیو سلام بیبی
میا بهتره کارو بکنیم چون زیاد نمیتونم بمونم
متیو اوکی بیا بریم اتاق
جانگ شین (رییس بادیگار ها و دست راست نامجون) سلام رییس رفت داخل یک خونه که یک پسر درو باز کرد
نامجون اوکی
نامجون ویو
برای میا یک پیام فرستادم که کجاست و با کی تا منم برم پیشش از عمد این رو نوشتم که ببینم چه بهانه ای داره
شرط ها 20تا کامنت 12لایک
عاقد آیا خانم لی سوگند میکنین که تا آخر عمر با آقای کیم نامجون باشین
میا بله
عاقد آیا آقای کیم سوگند میکنین که تا آخر عمر با خانم لی میا باشین
نامجون بله
عاقد من شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همدیگر رو ببوسید نامجون وو تا اومدم پیشونیش رو ببوسم لبام رو ب وسد منم زود جدا شدم که ات رو دیدم که داشت نگاه میکرد و بعدش هم که بابای میا اومد
ب میا خب خب آقای نامجون من به زودی نوه میخوام ها گفته باشم
میا باشه بابا سعیم رو میکنم همین امشب حامله شم
نامجنون (بچم جا خورده خو)
میا ویو
نامجون دیر اومد و منم تواین مدت با یک پسر آشنا شدم و بعد شمارمو بهش دادم و گفتم که بعد عروسی میام خونش اونم لوکیشن فرستاد برای چه زمانی به بعد عروسی میا عزیزم من دارم میرم بیرون نامجون اوکی
میا بای عشقم نام جون باشه خداحافظ بای بای
نامجون ویو من ظهر با یک پسر دیدمش که این عات همیشگیش بود که یکنفر بهش یک کلمه حرف گفت اگر پسر بود باهاش لاس بزنه پس باهاش بادیگارد فرستادم ولی مخفی
میا سلام ددی
(اسم پسره متیو هست 🖕توت متیو 😅)
متیو سلام بیبی
میا بهتره کارو بکنیم چون زیاد نمیتونم بمونم
متیو اوکی بیا بریم اتاق
جانگ شین (رییس بادیگار ها و دست راست نامجون) سلام رییس رفت داخل یک خونه که یک پسر درو باز کرد
نامجون اوکی
نامجون ویو
برای میا یک پیام فرستادم که کجاست و با کی تا منم برم پیشش از عمد این رو نوشتم که ببینم چه بهانه ای داره
شرط ها 20تا کامنت 12لایک
۲.۲k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.