☆مرگ یا عشق☆ part¹⁴
خیلی عصبی بودم سریع تلفونوقطع کردم که ا.ت گف ا.ت:کوک حالت خوبه کی بود که اینقدر عصبی شدی
کوک:مامانم بود
ا.ت:مگه چی گف که اینقدر عصبی شدی
کوک:چرت و پرت میگفت
ا.ت:خب چی میگفت
کوک:هیچ نمیخوام اعصاب تو رو هم خورد کنم
ا.ت:باااااش
کوک:خب ....
که یهو گوشی ا.ت زنگ خورد
که بعدش گفت
ا.ت:خب چیزه
کوک:چیه
ا.ت:خب اَمممم. میشه منو برسونی خونه دوستم
کوک:چرا
ا.ت:خببب صاحب خونم گف پسرش میخواد بیاد تو خونه ی من زندگی کنه
کوک:آخه اینجوری یهویی
ا.ت:اوهوم😔
کوک:خب باشه آدرسو بگو بریم
ا.ت:خب برو به .........(آدرس)
کوک:بااااش
بعد رفتیم به آدرسی که ا.ت گفت ا.ت پیاده شدو منم رفتم خونه خودم چون حوصله نداشتم به اعضا توضیح بدم
ویو ا.ت
رفتم سمت درو زنگ زدم چند مینی منتظر بودم اما مثل اینکه خونه نبود با خودم گفتم خب حالا چیکار کنم یعنی زنگ بزنم به کوک خب مجبورم پس زنگ میزنم
مکالمه
**
بیب،،بیب،،بیب
کوک:الو سلام
ا.ت:سلام چیزه میشه بیای دنبالم
کوک:چرا چی شده
ا.ت:دوستم خونه نبود
کوک:یعنی تو به دوستت زنگ نزده بودی
ا.ت:نُچ
کوک:باشه خنگ جان الان میام دنبالت*خنده
ا.ت:مرسی
**
پایان مکالمه
کوک:مامانم بود
ا.ت:مگه چی گف که اینقدر عصبی شدی
کوک:چرت و پرت میگفت
ا.ت:خب چی میگفت
کوک:هیچ نمیخوام اعصاب تو رو هم خورد کنم
ا.ت:باااااش
کوک:خب ....
که یهو گوشی ا.ت زنگ خورد
که بعدش گفت
ا.ت:خب چیزه
کوک:چیه
ا.ت:خب اَمممم. میشه منو برسونی خونه دوستم
کوک:چرا
ا.ت:خببب صاحب خونم گف پسرش میخواد بیاد تو خونه ی من زندگی کنه
کوک:آخه اینجوری یهویی
ا.ت:اوهوم😔
کوک:خب باشه آدرسو بگو بریم
ا.ت:خب برو به .........(آدرس)
کوک:بااااش
بعد رفتیم به آدرسی که ا.ت گفت ا.ت پیاده شدو منم رفتم خونه خودم چون حوصله نداشتم به اعضا توضیح بدم
ویو ا.ت
رفتم سمت درو زنگ زدم چند مینی منتظر بودم اما مثل اینکه خونه نبود با خودم گفتم خب حالا چیکار کنم یعنی زنگ بزنم به کوک خب مجبورم پس زنگ میزنم
مکالمه
**
بیب،،بیب،،بیب
کوک:الو سلام
ا.ت:سلام چیزه میشه بیای دنبالم
کوک:چرا چی شده
ا.ت:دوستم خونه نبود
کوک:یعنی تو به دوستت زنگ نزده بودی
ا.ت:نُچ
کوک:باشه خنگ جان الان میام دنبالت*خنده
ا.ت:مرسی
**
پایان مکالمه
۵.۷k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.