《 اولین دیدار برای چندمین بار 》پارت 9
ویو ات :
گوشیم زنگ خورد . شماره ناشناس بود ، برداشتم .
ات : سلام شما ؟
؟؟ : سلام من اون آقایی هستم که اون شب بهتون اتاق دادم . ولی پول اتاق حساب نشده . ممنون میشم برای تسویه بیاید.
یهو همه چی از اون شب رو یادم اومد جانم ؟ من بهش گفتم جذاب؟ اون بهم گفت خوشگل؟
؟؟ : خانم ؟
ات : آها معذرت میخوام باشه امشب میام .
؟؟ : ممنون خداحافظ .
ات : خداحافظ .
اوفففف باز باید برم بار حوصله ندارم .
صدای کلید در اومد . از اتاق رفتم بیرون .
ات : سلااااااااام
مینا : اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا( جیغ )
ات : آرام باش چته
مینا : هیچی رفته بودم سرکوچه یک چند تا خوراکی بخرم بسته بود ( عرق کرده )
ات : ......بااااااشههههه .....
مینا سریع رفت توی اتاق خودش و درو بست .
منم رفتم توی اتاقم و یک حموم ۳۰ مینی گرفتم . اومدم بیرون با موبایلم ور رفتم تا بالاخره ۱ ساعت گذشت . ساعت ۱ بود . لباس پوشیدم ، یک میکاپ ساده کردم و از خونه زدم بیرون .
ماشینمو برداشتم و رفتم کافه . اونجا نشستم و توی موبایلم کتاب خوندم .
داستانم تموم شد ساعت رو نگاه کردم ، جانممممممم ؟؟ ساعت ۹ شب ؟ اینقدر طول کشید ؟ سریع پول رو حساب کردم و از کافه زدم بیرون .باید میرفتم برای تسویه حساب بار .
* فلش بک به زمان رسیدن *
رفتم داخل . همون فضای عادی بار بود . یک آقایی اومد .
؟؟ : سلام شما برای تسویه حساب اومدید درسته ؟
ات : بله
؟؟ : معذرت میخوام .... آخه ..... چیزه .....
یک لحظه ترس برم داشت ، نکنه دروغ گفته ؟ نکنه میخواد باهام کاری کنه ؟
؟؟ : اون آقایی که با شما بودن چند دقیقه پیش پول رو حساب کردن ( شرمنده )
ات : کی ؟
؟؟ : آقای جئون
ات : آها
کوک با یو دختره که دست کوک روی کمرش بود اومد .
کوک : چیشده برای هر*زگی اومدی ؟( پوزخند مست )
ات : هه ، چیه پول کم آوردی مست کردی ؟
کوک : چه زری میزنی ؟
ات : ببخشید من زبون حیوونا رو نمیفهمم چی گفتی ؟
هیچکس چیزی نگفت .
ات : خداحافظ زبون نفهم .
یک چشم غره به جونگ کوک رفتم و از بار خارج شدم . فکر کرده کیه ؟
پسره گاو پررو . اون پسره ی دختر باز . اوففففف ازش متنفرمممممم
گوشیم زنگ خورد . شماره ناشناس بود ، برداشتم .
ات : سلام شما ؟
؟؟ : سلام من اون آقایی هستم که اون شب بهتون اتاق دادم . ولی پول اتاق حساب نشده . ممنون میشم برای تسویه بیاید.
یهو همه چی از اون شب رو یادم اومد جانم ؟ من بهش گفتم جذاب؟ اون بهم گفت خوشگل؟
؟؟ : خانم ؟
ات : آها معذرت میخوام باشه امشب میام .
؟؟ : ممنون خداحافظ .
ات : خداحافظ .
اوفففف باز باید برم بار حوصله ندارم .
صدای کلید در اومد . از اتاق رفتم بیرون .
ات : سلااااااااام
مینا : اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا( جیغ )
ات : آرام باش چته
مینا : هیچی رفته بودم سرکوچه یک چند تا خوراکی بخرم بسته بود ( عرق کرده )
ات : ......بااااااشههههه .....
مینا سریع رفت توی اتاق خودش و درو بست .
منم رفتم توی اتاقم و یک حموم ۳۰ مینی گرفتم . اومدم بیرون با موبایلم ور رفتم تا بالاخره ۱ ساعت گذشت . ساعت ۱ بود . لباس پوشیدم ، یک میکاپ ساده کردم و از خونه زدم بیرون .
ماشینمو برداشتم و رفتم کافه . اونجا نشستم و توی موبایلم کتاب خوندم .
داستانم تموم شد ساعت رو نگاه کردم ، جانممممممم ؟؟ ساعت ۹ شب ؟ اینقدر طول کشید ؟ سریع پول رو حساب کردم و از کافه زدم بیرون .باید میرفتم برای تسویه حساب بار .
* فلش بک به زمان رسیدن *
رفتم داخل . همون فضای عادی بار بود . یک آقایی اومد .
؟؟ : سلام شما برای تسویه حساب اومدید درسته ؟
ات : بله
؟؟ : معذرت میخوام .... آخه ..... چیزه .....
یک لحظه ترس برم داشت ، نکنه دروغ گفته ؟ نکنه میخواد باهام کاری کنه ؟
؟؟ : اون آقایی که با شما بودن چند دقیقه پیش پول رو حساب کردن ( شرمنده )
ات : کی ؟
؟؟ : آقای جئون
ات : آها
کوک با یو دختره که دست کوک روی کمرش بود اومد .
کوک : چیشده برای هر*زگی اومدی ؟( پوزخند مست )
ات : هه ، چیه پول کم آوردی مست کردی ؟
کوک : چه زری میزنی ؟
ات : ببخشید من زبون حیوونا رو نمیفهمم چی گفتی ؟
هیچکس چیزی نگفت .
ات : خداحافظ زبون نفهم .
یک چشم غره به جونگ کوک رفتم و از بار خارج شدم . فکر کرده کیه ؟
پسره گاو پررو . اون پسره ی دختر باز . اوففففف ازش متنفرمممممم
۱۳.۰k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.