سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی مافیایی و عاشقشون شدی و می دزدیشون تا عاشقت بشن
ا.ت : بهتون ورود به خونه من رو تبریک می گم فکر کنم متوجه شدید که مافیام ..... حوصله ی مقدمه چینی ندارم ... ۲ ماه وقت دارید بهم علاقه پیدا کنید .... توی این ۲ ماه گوشی تعطیل بیرون رفتین هم نداریم... بفهمم هم فرار کردید رفتارم باهاتون عوض میشه
نامجون: شوخیه دیگه نه ؟؟
ا.ت: ^اسلحشو در میاره ^
نامجون؛ اوکی انگار نیست
جین: دلم نمیخواد
ا.ت: خب من کاری میکنم بخواد ^ اسلحه به دست ^
جین : ^ آب دهنشو قدرت میده ^
یونگی: الان فکر کردی من ترسیدم ؟؟
ا.ت: قصدم ترسوندنت نبوده وگر نه کار مو خوب بلدم
یونگی: ^ چشم غره ^
جیهوپ: ^ ترسیده نگات میکنه ^
ا.ت: یااا چرا این طوری بهم نگاه میکنی ..... کجام ترسناکه ؟؟
جیهوپ: ^ سرشو میندازه پایین ^
جیمین: چرا فکر کردی با زور میتونی عشق رو به دست بیاری؟؟
ا.ت: زورت نکردم بهت وقت دادم .... بعدش اگر به خواستم نرسیدم .... زور کردن رو بهت نشون میدم
جیمین: با این رفتارت فکر نکنم دلم بخواد حتی بهش فکر کنم
تهیونگ: که چی با زور می خوای عشق زو به دست بیاری؟؟
ا.ت : نه عزیزم روش هام خیلی متفاوته ..... فعلا از در ناز کشیدن وارد میشم
تهیونگ: ^ چشم غره ^
جونگکوک: ^ کاملا خشن زل زده بهت ^
ا.ت : هی هی خرگوش کوچولو... مراقب نگاهات باش ^ اسلحه به دست میره نزدیک کوک ^ از خرگوش های سر کش خوشم میاد ^ با موهاش بازی میکنه ^ و میدونم که یکیش جلوم نشسته
جونگکوک: همچنان در حال نگاه های مرگ بار
ا.ت : خودم رامت میکنم
#درخواستی
وقتی مافیایی و عاشقشون شدی و می دزدیشون تا عاشقت بشن
ا.ت : بهتون ورود به خونه من رو تبریک می گم فکر کنم متوجه شدید که مافیام ..... حوصله ی مقدمه چینی ندارم ... ۲ ماه وقت دارید بهم علاقه پیدا کنید .... توی این ۲ ماه گوشی تعطیل بیرون رفتین هم نداریم... بفهمم هم فرار کردید رفتارم باهاتون عوض میشه
نامجون: شوخیه دیگه نه ؟؟
ا.ت: ^اسلحشو در میاره ^
نامجون؛ اوکی انگار نیست
جین: دلم نمیخواد
ا.ت: خب من کاری میکنم بخواد ^ اسلحه به دست ^
جین : ^ آب دهنشو قدرت میده ^
یونگی: الان فکر کردی من ترسیدم ؟؟
ا.ت: قصدم ترسوندنت نبوده وگر نه کار مو خوب بلدم
یونگی: ^ چشم غره ^
جیهوپ: ^ ترسیده نگات میکنه ^
ا.ت: یااا چرا این طوری بهم نگاه میکنی ..... کجام ترسناکه ؟؟
جیهوپ: ^ سرشو میندازه پایین ^
جیمین: چرا فکر کردی با زور میتونی عشق رو به دست بیاری؟؟
ا.ت: زورت نکردم بهت وقت دادم .... بعدش اگر به خواستم نرسیدم .... زور کردن رو بهت نشون میدم
جیمین: با این رفتارت فکر نکنم دلم بخواد حتی بهش فکر کنم
تهیونگ: که چی با زور می خوای عشق زو به دست بیاری؟؟
ا.ت : نه عزیزم روش هام خیلی متفاوته ..... فعلا از در ناز کشیدن وارد میشم
تهیونگ: ^ چشم غره ^
جونگکوک: ^ کاملا خشن زل زده بهت ^
ا.ت : هی هی خرگوش کوچولو... مراقب نگاهات باش ^ اسلحه به دست میره نزدیک کوک ^ از خرگوش های سر کش خوشم میاد ^ با موهاش بازی میکنه ^ و میدونم که یکیش جلوم نشسته
جونگکوک: همچنان در حال نگاه های مرگ بار
ا.ت : خودم رامت میکنم
۱۰.۹k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.