پارت ۱۰

پارت ۱۰
.
.
.
ولی بهدش جینی یه زره ناراحت بود
استوریا ازش پرسید چی شده؟ چرا ناراحتی
جینی گفته نه نه ناراحت نیستم ولی من فکر میکردم این یه گردش برای بیشتر شدن دوستیمون و اشنا شدنمون با هم دیگه باشه نه یه سفر که در مورد مسائل شخصیمون ازمون سوال بشه

پارت ۱۱
.
.
.
استوریا: پس که این طور. اوکی باشه. اگر همه موافقین اسم کسیو که دوسش دارین روی یه برگه بنویسین بعد به من نشون بدین تا یه نقشه طراحی کنم بعد به هر زوجی میدم بعد هر زوجی که تونست زود تر همو پیدا کنه برنده هست
و ما دخترا میریم و رویه یه تخته سنگ دراز میکشیم و یه جادر هم به کمک جادو درست میکنیم و باید لباسامونو در بیاریم و فقط لباس زیر برمون باشه و یه جا دراز بکشیم و بخوابیم بعد شما میاین و ما رو میبوسین و میبرین توی چادر بعد دیگه با چوبتون یه اعلان میفرستین تا من بفهمم کی نفر اوله
راستی تو مسیر هم براتون ماجرا جویی تنظیم کردم
حالا کی موافقه
همه ماشین برده بود که تو این چند دقیقه همچین ایده پر و پیمونی درست کرده باشه
همه موافقت کردن و استوریا همه ی برنامشون درست کرد و دخترا رفتن به اعماق جنگل
بعد پسرا نقشرو برداشتن و.....
لایک کن و اصکی نرو🔥🔥🔥🔥
نظرتو برام بنویس