هفت پسر + دختر
هفت پسر + دختر
پارت ۵۳
-خوب آره بعیده وقتی یکه کمکشون کنه و با خنجر طلایی بزنه بهم و فرار کنه بعید میشه
+خنجر طلایی عضوی از گروه اژدره اما از کجا فهمیدن دنبال خانوادشونیم؟
×به احتمال زیاد فهمیدن چون وقتی داشتیم جکسون میگرفتیم داست تو اتاق چن سرک میکشید مطمئنا وقتی بعد چند روز جکسون بهشون خبری نداده شک کردن برای همین رفتن سراغ خانواده ها حالا که نقشمون شکست خورده میریم سراغ نقشه دوم و باید یه راهی پیدا کنیم که وارد اون شرکت لعنتی بشیم
یونا نفسی کشید و سمت کمد رفت و نقشه رو اورد بیرون با تعجب به نقشه نگاه کردم
×این چیه؟
+خوب قبلا نقشه ساختمان و دیدم سعی کردم بکشمش با جزئیات
سمت نقشه رفتم و نگاش کردم
× بیاین یه راه ورود پیدا کنیم
کوک دستش رو نمایشی شکوند
$ بریم سراغ کار
همه سراغ نقشه رفتن اما جی هوپ و جین از دور داشتن به کارای اونا نگاه میکردن
بیمارستان*
چن چن *
نگاهی به بدن بی جونش روی تخت انداختم
/ گفتی چند بار دیگه این کار رو کرده
¥ سه بار دو بارش رو نزاشتم سومی رو خوابم برد دوباره رگش رو زد
به دستاش نگاه کردم که چجوری سرم رو داخل دستش کردن و همون سرم موجب شده انقدر اروم باشه
/ اخه چرا اینم مثل قبلیا فراموش نمیکنی
اشکی از کنار چشمم ناخودآگاه پایین ریخت و روی دست الیسا افتاد دختر داری با خودت چیکار می کنی به صورتش زل زده بودم که گوشیم زنگ خورد اروم ورش داشتم
/ بله ؟
× چن ما راهی برای وارد شدن پیدا کردیم اماده شین بریم
آه به کل این قضیه رو یادم رفته بود
/ ن..نامجون من و جی جی نمیایم ولی میگم فیلیکس راه بیفته
× اتفاقی .........اوکی
تماس رو قط کردم و دست الیسا رو بوسیدم که فیلیکس اومد تو .........
پارت ۵۳
-خوب آره بعیده وقتی یکه کمکشون کنه و با خنجر طلایی بزنه بهم و فرار کنه بعید میشه
+خنجر طلایی عضوی از گروه اژدره اما از کجا فهمیدن دنبال خانوادشونیم؟
×به احتمال زیاد فهمیدن چون وقتی داشتیم جکسون میگرفتیم داست تو اتاق چن سرک میکشید مطمئنا وقتی بعد چند روز جکسون بهشون خبری نداده شک کردن برای همین رفتن سراغ خانواده ها حالا که نقشمون شکست خورده میریم سراغ نقشه دوم و باید یه راهی پیدا کنیم که وارد اون شرکت لعنتی بشیم
یونا نفسی کشید و سمت کمد رفت و نقشه رو اورد بیرون با تعجب به نقشه نگاه کردم
×این چیه؟
+خوب قبلا نقشه ساختمان و دیدم سعی کردم بکشمش با جزئیات
سمت نقشه رفتم و نگاش کردم
× بیاین یه راه ورود پیدا کنیم
کوک دستش رو نمایشی شکوند
$ بریم سراغ کار
همه سراغ نقشه رفتن اما جی هوپ و جین از دور داشتن به کارای اونا نگاه میکردن
بیمارستان*
چن چن *
نگاهی به بدن بی جونش روی تخت انداختم
/ گفتی چند بار دیگه این کار رو کرده
¥ سه بار دو بارش رو نزاشتم سومی رو خوابم برد دوباره رگش رو زد
به دستاش نگاه کردم که چجوری سرم رو داخل دستش کردن و همون سرم موجب شده انقدر اروم باشه
/ اخه چرا اینم مثل قبلیا فراموش نمیکنی
اشکی از کنار چشمم ناخودآگاه پایین ریخت و روی دست الیسا افتاد دختر داری با خودت چیکار می کنی به صورتش زل زده بودم که گوشیم زنگ خورد اروم ورش داشتم
/ بله ؟
× چن ما راهی برای وارد شدن پیدا کردیم اماده شین بریم
آه به کل این قضیه رو یادم رفته بود
/ ن..نامجون من و جی جی نمیایم ولی میگم فیلیکس راه بیفته
× اتفاقی .........اوکی
تماس رو قط کردم و دست الیسا رو بوسیدم که فیلیکس اومد تو .........
۶.۴k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.