پارت ۲۴ من خیانت نکردم

کوک ویو
به سمت خونه حرکت کردم ماشینم رو پارک کردم رفتم تو خونه که بم اوند پیشم سگی که با ات خریده بودیم
(فلش بک به موقعی که بم رو خریدند )
ات:کوکی
کوک:جانم
ات:میشه یه سگ بخریم
کوک:سگ ؟
ات:اره لطفا
کوک : باشه عشقم میخرم برات برو حاضر شو
ات ویو
رفتم محکم بغلش کردم و رفتم یه پیرهن پوشیدم و یه برق لب زدم اومدم پایین که کوک حاضر بود باهم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به سمت دامپزشکی بعد از دقیقه رسیدیم
فروشنده:سلام بفرمایید
کوک:من برای خانومم یه سگ میخواستم
فروشنده: بچه باشه
کوک:بله میخوام خودمون بزرگش کنیم
فروشنده: چند لحضه صبر کنید
.
.
فروشنده:دنبال من بیاید
کوک ویو
دنبال فروشنده رفتیم اونجا کلی سگ بود از کوچیک بگیر تا بزرگ همه خیلی خوشگل
بودن
ات :کوک کوک
کوک:جانم
ات:کوک من اونو میخوام لطفا اونو برام بخر
کوک:کدوم؟
ات با دستش به ی سگ که ترسیده بود اشاره کرد سلیقه ات همیشه خوب بود اون سگ هم خیلی خوشگل بود
کوک:آقا ما اون سگ رو میبریم
فروشنده اون سگ رو برامون اورد و وسایل مورد نیازش رو خریدم و تو ماشین نشستیم
ات ویو
سگ رو توی بغلم گرفتم و باهاش بازی میکرد که کوک گفت ازش خوشت اومد منم لپشو بوس کردم و گفتم خیلی
کوک:کاش همیشه سگ بخرم تو بوسم کنی
ات:خیلی بدی اصلا قهرم
کوک:باشه ببخشید قهر نکن
ات:😌
کوک میخوام یه چیزی بگم قول میدم تا آخر عمرم باهم این سگ رو بزرگ کنیم تازه اسمم براش پیدا کردم یه اسم باحال از اول تو گوگل دیدم و دوست دارم اونو بزارم رو این
کوک:🙃اسمش چیه؟
ات:بم
کوک:خیلی اسمش قشنگه
ات:میدونم ما اینیم
(پایان فلش بک )
کوک ویو
ات تو قول دادی فردا که بهت واقعیت رو گفتم توهم به قولت عمل میکنی بم رو باهم بزرگ میکنیم با این فکر ها خوابم برو.
‌
.
‌
.
(صبح)
........
#بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک #بی تی اس #فیک #جونگ کوک