برادر من
برادر من پارت ۱۹
ویو ا/ت*
صبح که بیدار شدم دیدم تهیونگ کنارم خوابیده از روی تخت بلند شدم و رفتم داخل آشپز خونه میخواستم آب بخورم که لیوان مخصوص مامانم رو دیدم شروع کردم به گریه کردن
دیگه تحمل نبود مامانمو نداشتم
یهو زنگ خونه به صدا در اومد اشکامو پاک کردم و رفتم در خونه رو باز کردم
دیدم یه پسر خیلی خیلی خیلی قد بلند و چشم ابرو مشکی روبه روم ایستاده خیلی قیافه خوشگلی داشت و یع کت شلوار مشکی تنش بود
ا/ت:بفرمایید...شما؟؟؟؟
پسره :من باید بپرسم اینو
ا/ت:چرا من ساکن این خونه هستم
پسره:از کی تاحالا ؟؟؟
ا/ت:آقای محترم لطفا برید (عصبانی)
ویوتهیونگ *
رفتم پایین ببینم ا/ت داره باکی انقدر بلند صحبت میکنه دیدم...........
ویو ا/ت*
صبح که بیدار شدم دیدم تهیونگ کنارم خوابیده از روی تخت بلند شدم و رفتم داخل آشپز خونه میخواستم آب بخورم که لیوان مخصوص مامانم رو دیدم شروع کردم به گریه کردن
دیگه تحمل نبود مامانمو نداشتم
یهو زنگ خونه به صدا در اومد اشکامو پاک کردم و رفتم در خونه رو باز کردم
دیدم یه پسر خیلی خیلی خیلی قد بلند و چشم ابرو مشکی روبه روم ایستاده خیلی قیافه خوشگلی داشت و یع کت شلوار مشکی تنش بود
ا/ت:بفرمایید...شما؟؟؟؟
پسره :من باید بپرسم اینو
ا/ت:چرا من ساکن این خونه هستم
پسره:از کی تاحالا ؟؟؟
ا/ت:آقای محترم لطفا برید (عصبانی)
ویوتهیونگ *
رفتم پایین ببینم ا/ت داره باکی انقدر بلند صحبت میکنه دیدم...........
۲۹.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.