جیغ یوکی بلند شد.....
جیغ یوکی بلند شد.....
پارت 4
دوان دوان به سمت در رفتم
اون 3 تا پسرم دنبالم اومده بودن
دیدم یک پسره محکم دستاشو گرفته بود
من: ولش کن مرتیکه خر
میدونستم زورم بهش نمیرسه واسه همین کفشمو در اوردم و سمتش پرت کردم
با دستش گرفت و انداختش یه گوشه اتاق
دیدم یوکی داره گریه میکنه
عصبی شدم و بدو بدو کردم سمتش
شین: تو چقدر احمقی دختر جون ابله....
واستادم و تعجب کردم
من: چه گوهی خوردی
دستشو سمتم دراز کرد و با اشاره...
شین: زر نزن
ایاتو: شین اروم باش
من: یوکی و ول کن
دست یوکی و محکم تر فشار داد و یوکی دوباره جیغ زد
بدون فکر دویدم سمتش و میخواستم با مشت بزنمش دستمو گرفت و پیچوند
دردم گرفت اشکم در اومد
ایاتو: شین ولش کن
سوبارو: راست میگه ببین اونا دخترن زورت به اونا میرسه
شین: خفه شو سوبارو
من: ولن کن روانی
که شو یک دفعه...... ادامه پارت 5
پارت 4
دوان دوان به سمت در رفتم
اون 3 تا پسرم دنبالم اومده بودن
دیدم یک پسره محکم دستاشو گرفته بود
من: ولش کن مرتیکه خر
میدونستم زورم بهش نمیرسه واسه همین کفشمو در اوردم و سمتش پرت کردم
با دستش گرفت و انداختش یه گوشه اتاق
دیدم یوکی داره گریه میکنه
عصبی شدم و بدو بدو کردم سمتش
شین: تو چقدر احمقی دختر جون ابله....
واستادم و تعجب کردم
من: چه گوهی خوردی
دستشو سمتم دراز کرد و با اشاره...
شین: زر نزن
ایاتو: شین اروم باش
من: یوکی و ول کن
دست یوکی و محکم تر فشار داد و یوکی دوباره جیغ زد
بدون فکر دویدم سمتش و میخواستم با مشت بزنمش دستمو گرفت و پیچوند
دردم گرفت اشکم در اومد
ایاتو: شین ولش کن
سوبارو: راست میگه ببین اونا دخترن زورت به اونا میرسه
شین: خفه شو سوبارو
من: ولن کن روانی
که شو یک دفعه...... ادامه پارت 5
۷.۸k
۲۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.