ملکه مار من
#ملکه_مار_من
#나의_뱀_여왕
#part_۵
دختره_یه جوری میگه باشه انگاری ارث باباشو ازش گرفتم!؟.....
소녀_왠지 내가 아버지의 유산을 빼앗은 것 같다고 하네요!?.....
_چیزی گفتی؟!؟؟!!
_말이라도 했어?!?!?!
دختره_من نه اصلا
소녀_나는 전혀 아니다
_چقدر این دختر زبون دراز پرو هست
_이 페루 소녀는 얼마나 오래 됩니까?
اینو آروم گفتم ولی گفت
_شنیدم چی گفتی حداقل تو یه چیزه دیگه بگو همه اینو به من میگن
_네 말을 들었어, 적어도 다른 말을 하면 다들 나에게 이렇게 말해
چشمام چهارتا شد نه تنها پرو و زبون دارانه خودشو هم خوب میشناسه
눈이 커졌다 페루와 존다라네 뿐만 아니라 자기 자신도 잘 아는구나
دختره_اااالو....خواهر من تو دردسر افتادم....
소녀_안녕하세요,아 언니 고생했어...
نکه صدای گوشی بلند بود شندیم چی گفت
전화 소리가 너무 커서 우리는 그가 말하는 것을 들었습니다.
_مگه چکار کردی؟
_뭐 했어?
دختره_هیچی به اوده
소녀_아무 일도하지
_سُلنا
_셀레나
اون دختر با داد به این دختره گفت فکنم اسمش سُلنا هست گفت
그 여자가 이 여자에게 소리를 지르며 자기 이름이 셀레나라고 하더군요
سُلنا_باشه و ببخشید که مزاحمت شدم
셀레나_알았어, 귀찮게 해서 미안해
قط کرد برگشت سمتم گفت
그는 멈춰 서서 나에게로 돌아섰다
سُلنا_میشه به وکیلم زنگ بزنم
셀레나_변호사에게 전화해도 될까요?
_آره
_응
شروع کرد به شماره گیری جواب داد
그는 전화를 걸고 대답하기 시작했습니다.
سُلنا_سلام آقای چا.....ببخشید که این وقت شب مزاحمتون شدم.....دارم میرم کلانتری میشه باشین آونجا....ممنون
셀레나_안녕하세요 차 선생님.....이런 밤에 귀찮게 해서 죄송합니다.....경찰서에 갈 건데 거기 좀 머물러 주실 수 있나요....감사합니다
قط کرد با من امد اداره عجب دختریه
그녀는 나와 함께 사무실에 왔어요. 그녀는 정말 멋진 여자예요
♡♡♡♡♡♡♡♡
توی اداره نشسته بود و متنظره وکیلش بیاد که اقدس با یه مرد امدن داخل اقدس امد سمت من
그는 사무실에 앉아 변호사가 오기를 기다리고 있었는데, 그때 아그다스 가 한 남자와 함께 나에게 왔습니다.
اقدس_ کو کجاست؟
아크다스_어디에 있나요?
من تو حالت منگ بودمنميدونستم چی داشت میگفت بخاطره همینگفتم
혼란스러운 상태에 있어서 무슨 말인지 몰라서 그런 말을 하게 됐어요
_کی او میگی؟!
_그는 누구입니까?!
اقدس_اون ورپریده
아그다스_그는 뛰어내렸다
[اقدس]
[아그다스]
دو رو ورمرو نگاه کردم دیدمش رفتم کنارش اصلا نگام نکرد داشت با وکیلش حرف میزد
나는 바르름 을 보고 그의 곁으로 갔습니다. 그는 전혀 그를 쳐다보지 않았습니다. 그는 그의 변호사와 이야기하고 있었습니다.
_ببخشید
_저기요
آقای چا_باشه
차씨_알았 어
سُلنا_بشین سرجات
셀레나_앉아봐 시랏
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
#나의_뱀_여왕
#part_۵
دختره_یه جوری میگه باشه انگاری ارث باباشو ازش گرفتم!؟.....
소녀_왠지 내가 아버지의 유산을 빼앗은 것 같다고 하네요!?.....
_چیزی گفتی؟!؟؟!!
_말이라도 했어?!?!?!
دختره_من نه اصلا
소녀_나는 전혀 아니다
_چقدر این دختر زبون دراز پرو هست
_이 페루 소녀는 얼마나 오래 됩니까?
اینو آروم گفتم ولی گفت
_شنیدم چی گفتی حداقل تو یه چیزه دیگه بگو همه اینو به من میگن
_네 말을 들었어, 적어도 다른 말을 하면 다들 나에게 이렇게 말해
چشمام چهارتا شد نه تنها پرو و زبون دارانه خودشو هم خوب میشناسه
눈이 커졌다 페루와 존다라네 뿐만 아니라 자기 자신도 잘 아는구나
دختره_اااالو....خواهر من تو دردسر افتادم....
소녀_안녕하세요,아 언니 고생했어...
نکه صدای گوشی بلند بود شندیم چی گفت
전화 소리가 너무 커서 우리는 그가 말하는 것을 들었습니다.
_مگه چکار کردی؟
_뭐 했어?
دختره_هیچی به اوده
소녀_아무 일도하지
_سُلنا
_셀레나
اون دختر با داد به این دختره گفت فکنم اسمش سُلنا هست گفت
그 여자가 이 여자에게 소리를 지르며 자기 이름이 셀레나라고 하더군요
سُلنا_باشه و ببخشید که مزاحمت شدم
셀레나_알았어, 귀찮게 해서 미안해
قط کرد برگشت سمتم گفت
그는 멈춰 서서 나에게로 돌아섰다
سُلنا_میشه به وکیلم زنگ بزنم
셀레나_변호사에게 전화해도 될까요?
_آره
_응
شروع کرد به شماره گیری جواب داد
그는 전화를 걸고 대답하기 시작했습니다.
سُلنا_سلام آقای چا.....ببخشید که این وقت شب مزاحمتون شدم.....دارم میرم کلانتری میشه باشین آونجا....ممنون
셀레나_안녕하세요 차 선생님.....이런 밤에 귀찮게 해서 죄송합니다.....경찰서에 갈 건데 거기 좀 머물러 주실 수 있나요....감사합니다
قط کرد با من امد اداره عجب دختریه
그녀는 나와 함께 사무실에 왔어요. 그녀는 정말 멋진 여자예요
♡♡♡♡♡♡♡♡
توی اداره نشسته بود و متنظره وکیلش بیاد که اقدس با یه مرد امدن داخل اقدس امد سمت من
그는 사무실에 앉아 변호사가 오기를 기다리고 있었는데, 그때 아그다스 가 한 남자와 함께 나에게 왔습니다.
اقدس_ کو کجاست؟
아크다스_어디에 있나요?
من تو حالت منگ بودمنميدونستم چی داشت میگفت بخاطره همینگفتم
혼란스러운 상태에 있어서 무슨 말인지 몰라서 그런 말을 하게 됐어요
_کی او میگی؟!
_그는 누구입니까?!
اقدس_اون ورپریده
아그다스_그는 뛰어내렸다
[اقدس]
[아그다스]
دو رو ورمرو نگاه کردم دیدمش رفتم کنارش اصلا نگام نکرد داشت با وکیلش حرف میزد
나는 바르름 을 보고 그의 곁으로 갔습니다. 그는 전혀 그를 쳐다보지 않았습니다. 그는 그의 변호사와 이야기하고 있었습니다.
_ببخشید
_저기요
آقای چا_باشه
차씨_알았 어
سُلنا_بشین سرجات
셀레나_앉아봐 시랏
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
۵۶۶
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.