فیک 《 bad boy 》
فیک 《 bad boy 》
Chapter《2》P《۵》
سوهیون: خب الان بر نامه چیه؟
جونگکوک: برنامه خاصی نداریم......میتونی بری
*سوهیون میخاست بره که منشی جونگکوک با سرعت وارد اتاق شد
منشی: ر......رئیسسس
جونگکوک : چی شده؟
منشی : ا......اون ماموری که برای جستجو فرستادید غیب شدهه (با نفس نفس )
جونگکوک : چییییی؟....... مگه میشههههه
سوهیون: میتونم بپرسم چیشده؟
جونگکوک : ما چند روز پیش یه جای مشکوک پیدا کردیم برای همین یکی رو فرستادم بره اونجا رو چک کنه.......
سوهیون: شاید................... باید بریم اونجا رو بگردیم
جونگکوک : باشه ولی یکم طول میکشه تا تیممو اماده کنم.............. بهتره توهم بری و تیمتو جمع کنی
سوهیون: باشه..... پس خدافظ
جونگکوک : هوم.....
.......................
سوهیون:
از اونجا اومدم بیرون به سمت عمارت خودمون رفتم
رفتم تو اتاق اصلی
سوهیون: رئیس....
؟: رئیس؟....... اینجا راحت باش
سوهیون : اوک خب بزا بگم.............
*تا خواست حرفی بزنه یونجون وارد اتاق شد
یونجون : ببخشید مزاحمتون شدم ......... اقای سوهیون یکی باهاتون کار داره
سوهیون: کی؟
یونجون : نمیدونم فکر کنم از ادمای جونگکوکه
سوهیون: برو پایین الان میام
یونجون : چشم
سوهیون: خب بزار ببینم چیکار داره بعد میام بهت میگم
؟ : باشه فقط سریع
*سوهیون رفت جلوی در عمارت که با منشی جونگکوک رو به رو شد
منشی: ببخشید مزاحم شدم
سوهیون :کارت؟
منشی : آقای جونگکوک گفتن اینو برسونم دستتون
سوهیون: این چی هست؟
منشی : جسد مامور رو پیدا کردیم ............. یه فلش دستش بود ........ فکر کنم توش فیلم همون مامورس ........ جونگکوک اینو دید و گفت به شما هم بدم
سوهیون: باشه میتونی بری
..................................
خماریییی
شرطا :
۱۵لایک
#سناریو
#فیک
#اسمات
#تک_پارتی
#بی_تی_اس
Chapter《2》P《۵》
سوهیون: خب الان بر نامه چیه؟
جونگکوک: برنامه خاصی نداریم......میتونی بری
*سوهیون میخاست بره که منشی جونگکوک با سرعت وارد اتاق شد
منشی: ر......رئیسسس
جونگکوک : چی شده؟
منشی : ا......اون ماموری که برای جستجو فرستادید غیب شدهه (با نفس نفس )
جونگکوک : چییییی؟....... مگه میشههههه
سوهیون: میتونم بپرسم چیشده؟
جونگکوک : ما چند روز پیش یه جای مشکوک پیدا کردیم برای همین یکی رو فرستادم بره اونجا رو چک کنه.......
سوهیون: شاید................... باید بریم اونجا رو بگردیم
جونگکوک : باشه ولی یکم طول میکشه تا تیممو اماده کنم.............. بهتره توهم بری و تیمتو جمع کنی
سوهیون: باشه..... پس خدافظ
جونگکوک : هوم.....
.......................
سوهیون:
از اونجا اومدم بیرون به سمت عمارت خودمون رفتم
رفتم تو اتاق اصلی
سوهیون: رئیس....
؟: رئیس؟....... اینجا راحت باش
سوهیون : اوک خب بزا بگم.............
*تا خواست حرفی بزنه یونجون وارد اتاق شد
یونجون : ببخشید مزاحمتون شدم ......... اقای سوهیون یکی باهاتون کار داره
سوهیون: کی؟
یونجون : نمیدونم فکر کنم از ادمای جونگکوکه
سوهیون: برو پایین الان میام
یونجون : چشم
سوهیون: خب بزار ببینم چیکار داره بعد میام بهت میگم
؟ : باشه فقط سریع
*سوهیون رفت جلوی در عمارت که با منشی جونگکوک رو به رو شد
منشی: ببخشید مزاحم شدم
سوهیون :کارت؟
منشی : آقای جونگکوک گفتن اینو برسونم دستتون
سوهیون: این چی هست؟
منشی : جسد مامور رو پیدا کردیم ............. یه فلش دستش بود ........ فکر کنم توش فیلم همون مامورس ........ جونگکوک اینو دید و گفت به شما هم بدم
سوهیون: باشه میتونی بری
..................................
خماریییی
شرطا :
۱۵لایک
#سناریو
#فیک
#اسمات
#تک_پارتی
#بی_تی_اس
۱۱.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.